حسرت با هم بودن به قلم مرضیه نعمتی
پارت صد و ده
زمان ارسال : ۱۷۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
فصل 52
نیلوفر جیغ زد و گریه کرد:
ـ من مهد کودک نمی رم... میخوام برم پیش خاله مهشید.
ـ گفتم که رفته مسافرت!
ـ پس چرا به من نگفت میره؟
ـ یدفعهای شد مامان جون.
نیلوفر دوباره جیغ و فریاد کرد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
10ایی بزن مهشیدبارداربشه خیال همه راحت بشه😁🙏💞💋