پارت یازده :

مهم نبود عمران چقدر تاکید کرده باشد سحر بى‌تقصیر است؛ باز هم سحر خودش را یک‌پاى این ماجرا مى‌دانست.

روزى که خاله‌گیتى گفته بود: نگار حاضر نیست برگرده کتاب‌فروشى.

سحر گفته بود: فکر می‌کنى ازش بخوام، میاد به ملودى سنتور یاد بده؟

ــ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.