پارت دوم :

سرم را تکان‌تکان دادم: دیوونه رو خوب اومدى! کدوم آدم عاقلى بچه‌ش رو دست کسى مثل تو می‌سپاره؟

با دیدن زنى که مى‌دود توى خیابان، سرعتم را کم مى‌کنم و دستم را روى بوق مى‌گذارم اما زن با شنیدن صداى بوق، وسط خیابان مى‌ایستد.

ــ چه غلطى مى‌کن ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.