حسرت با هم بودن به قلم مرضیه نعمتی
پارت صد و ششم
زمان ارسال : ۱۷۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
فصل 50
صبح از خواب بیدار شدم و نیلوفر را صدا زدم:
ـ نیلوفر اگه بیداری پاشو ببرمت خونه خاله.
چشمانش را باز کرد و گفت:
ـ نمیشه خاله بیاد اینجا؟
ـ دیروز بهم گفت فردا تو بری بالا. زود باش میخوام در خ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
یکی از خوانندگان این
00دست نویسنده رمان درد نکنه رمان قشنگیه