پارت صد و پنجم

زمان ارسال : ۱۳۱ روز پیش



فصل49

داخل ناهارخوری بیمارستان با هنگامه حرف می‌‌زدم:

ـ دیشب چطور راضی شدی بری؟

هنگامه قاشق را داخل برنجش فرو برد و لبخند زد:

ـ حرفت خیلی اثر گذار بود.

ـ کدوم حرفم؟

ـ همین که فرید آدم منظور دا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید