پارت بیست و ششم

زمان ارسال : ۲۴۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

داشتم به خونه‌ها نگاه می‌کردم. شاید روز اول اصلا فکرشم نمی‌کردم چه جنایت کارا و بی‌وجدان‌هایی اینجا زندگی می‌کنن. چه‌طوری می‌شد باعث مرگ یکی شد، یکی رو سنگسار کرد، بعد با آرامش زندگی کرد؟
چه‌طوری به این درجه از پستی رسیدیم ما انسان‌ها؟
با شنیدن اسمم به عقب برگشتم.
-خانم وکیل، خانم وکیل!
تو این روستا به‌جز من وکیل دیگه‌ای نبود، بود؟پس صد درصد با منه.
به دختر جوا

482
109,236 تعداد بازدید
342 تعداد نظر
77 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Zarnaz

    ۱۹ ساله 00

    مرسی بابت دوتا پارتیذکه گذاشتی❤️❤️

    ۸ ماه پیش
  • سیتا

    00

    یعنی باز میخواستن مهوا رو بکشن مگه چی کارشون کرده چه دیوانه هستن مردم اون روستا

    ۸ ماه پیش
  • طنین

    20

    ممنون بابت پارت طولانی😍🥰

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید