پارت بیست و پنجم

زمان ارسال : ۲۰۷ روز پیش

اول باید پسرش‌و می‌بردم جای امن، بعد می‌رفتم برای شیوا مرخصی بگیرم برای دفن مونس خانم. شاید خیلی حقیقت تلخ و بی‌رحمی باشه که بگم برای مونس خانم بیشتر نگران شدم تا مادر خودم! مادری که دلش اومد دختر یک ساله‌ش رو بذاره و بره کجا؟ پیش کی؟ عشق قدیمیش! بیچ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید