مذهب عشق به قلم رویا ملکی نسب
پارت هفده :
سحر معتقد بود مدتهاست نگاه کاوه تغییر رنگ داده و او احمقانه نادیدهاش میگیرد. نمیخواست ببیند. نمیخواست بفهمد. هراس داشت از درک دوباره یک نگاه شیدا و پراحساس؛ از سرآغاز جدید. مارگزیده بود.
_ خب اینم از این. ببین چی ازت ساختم. اگه پسر بودم خ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اکرم بانو
100واقعابایداز مارهای خوش خطو خال اطرافمون ترسید