پارت شانزده :

همایون نگاهش را از دری که محکم به‌هم کوبیده شده بود گرفت و رو به داریوش پرسید:

- کی بود این؟

داریوش پوشه‌ای که حاوی جواب آزمایش‌ها بود را از روی میز برداشت و در‌حالی‌که آن را می‌گشود خشمگین گفت:

- یه جونور فضول! به‌ بهونه‌ی مقاله ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.