پارت نود و نهم

زمان ارسال : ۱۳۸ روز پیش


فصل 47

پنج سال مثل برق و باد گذشت. دخترم دیگر بزرگ شده بود. چقدر خوشحال بودم که مهشید را کنارم دارم. رابطه ما در این پنج سال دیگر مثل دو دوست نبود. مثل دو خواهر بودیم. حالا من به غیر از هنگامه یک خواهر دیگر هم داشتم. گذشته از همه این‌‌ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید