رویای آشفته به قلم سمیه هرمزی
پارت هفتاد و پنجم :
از کوروش تا کوروش:
چشم که باز میکند تصویر طنابی از دیوار آویزان شده میان کورسوی نور مهتاب تابیده از پنجره، منظرهای هولناک در پیش چشمانش است.مردی روی صندلی، طناب دار را محکم می کند.بر که میگردد عسلی به خون نشستهی چشمانش قلبش را به تلاطم میاندازد.با زبانی اَلکَن میگوید:تو،تو چطوری اینجا رو پیدا کردی؟!.
به اونزدیک میشود و مهر مینالد:نیا جلو،کمک..
لبخندی شیطانی میز
مطالعهی این پارت کمتر از ۱۰ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۵ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
ستاره
10عزززیزم جای مهوش خالی خوشیه کوروشاببینه