رمان ما که شانس نداریم به قلم خانم طلا
ژانر : #عاشقانه #طنز
طراحی و صفحه آرایی: رمان فوریو
خلاصه :
دختری به اسم لعیا که به تازگی برای کار به یک فروشگاه شیک و معروفی رفته اوایل ورودش بوده که....ماجرای طنز و جالبی در بطن داستان وجود داره که داستان رو جذاب میکنه..
مقدمه:
شانس شانس شانس
چرا ؟ چرا ما شانس نداريم ؟
چيزي از اين دنيا کم ميشه ؟
يا شايد خوش شانسيم لياقت ميخواد ؟
آره ؟ همينه ؟
ولي ما هميشه اميدواريم چه بي شانس چه بي شانس
بالاخره خودش دره خونمو ميزنه ...منم با رويي گشاده به استقبالش ميروم
داشتم روزنامه هايي رو که از دکه سر کوچمون خريده بودم و زير و رو مي کردم
, اخه بگودختره خل خب ميرفتي مثله بچه ادم درستو ميخوندي مثه ديونه ها نشستم بيکار تو خونه که چي دنبال مرد سوار بر اسب سفيد
بگو تو که فيافه داري نه پول داري نه تحصيلاتم که... کي مياد تورو بگيره
تو که تا پيش خوندي کنکورم ميدادي خبرت....
هر چي بابا جونم اصرار کرد از خر مبارک اون شيطون بلا پايين نيومدم که نيومدم الانم دنباله کارم بلکم از بيکاري در بيام ..
همين جور داشتم دنبال کار ميگشتم که ديدم اسم اين لباس فروش معروفه و گرونه گنده چسبيده اون بالا
با خودم گفتم اين يه کيم امتحان ميکنم ضرر که نداره ......با الله و بسم الله و متوصل شدن به124هزار پيغمبر راهي شديم
* همين که داخل فروشگاه شدم ياد اون روز افتادم که با مامانم و لادن، خواهرموميگم!!
اخ اخ هنوز يادم مياد هم خندم ميگيره هم خجالت ميکشم
خلاصه داشتم لباسا رو نگاه ميکردم چشمم يه بلوزو گرفت قيمتش رو نگاه کردم هشت و پونصد با خودم ميگفتم بابا ايول قيمت يه دو سه تا بلوز ديگه همين قدرا برداشتم رفتم سمت صندوق با چه کلاسي کيف پول قرمزمم که فقط50 تومن توش بود گرفتم دستم
دختره گفت: قابل نداره
خيرسرم اومدم کلاس بزازم
گفتم : ممنون زود تر لطفا
دختره: 220 تومن لطف کنيد
منم اومدم مثلا مسخرش کنم خنديدم گفتم : ريال عزيزم تو چطوري حساب دار شدي
ديدم نه خجالت کشيد نه عصباني شد نه خنديد
گف: من درست گفتم ..........منم دهنم کف کرد ناجور اقا نامرده اوني که فرار نکنه يه لبخند زدم بدو دويدم بيرون مامانو لادنم فکر کردن من طوريم شده اونام بدو دنبالم اومدن .....اخ عجب روزي بود
حالا ولش ديدم حساب داره عوض شده زير خدارو شکر کردم
رفتم سمتش
گفتم: ببخشيد خانم من براي آگهي استخدامتون اومدم کجا بايد برم ؟
يه نگاهي با تمسخر کرد با خودم گفتم خوب شد رييس نيست .....ايششش
دختره: بايد بريد بالا منتظر باشيد تا صاحب اين فروشگاه بيان
رفتم بالا ....وااااااي خدا چقدر گندس همين جور که نگاه ميکردم حواسم به جلوي پام نبود چشمتون روز بد نبينه يه کارتون جلوي پام بود با کله
خوردم زمين ... بلند شدم اطراف و نگاه کردم خدارو شکر فقط يه پيره مرده داشت طي ميکشيدو برا خودش اهنگ ميخوند هواسشم نبود خيلي
خانمانه مثل ادم رفتم نشستم روي صندلياي کنار ديوار و منتظر نشستم
اينم از پست دوم اگر خدا بخواد هر شب پست ميذارم در ضمن اول کاري يکم روحيه بدين
يه ربعي بود که نشسته بودم از بس به ساعتم نگاه کردم هم گردنم درد گرفت هم ساعته خراب شد اووووف.... چرا نمياد ؟!
در اسانسور همون موقع باز شد ظاهرش که ميگفت رئيسه سنشم حدود 40_45 بود
من سريع از جام بلند شدم
_سلام
يه ابرويي بالا انداخت و با تعجب نگام کرد.....سلام؟!!!
سريع خودمو معرفي کردم مثه اين هولا
_من لعيا آريا مهر هستم براي آگهي استخدامتون مزاحم شدم( بذار يکم لفظ قلم صحبت کنيم بلکم دلش سوخت و ماام از بيکاري خلاص شديم)
دستشو به طرف دري گرفت
_ بله از اين طرف خواهش ميکنم
به بابا پس اينم بلده لفظ قلم صحبت کنه ايول بابا ....ايول
بعداز کمي مکث منم وارد شدم ، داشت کتشو در مياورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواااااي چه اتاق بزرگي منم ميخوام ؛ اشاره کرد به مبلاي چرم قهوه اي که جلوي ميز چوبيش بودن،نشستم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب خودتونو معرفي کنيد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم مثل خنگا انگار مصاحبه تلويزيونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ من لعيا آريامهر21 ساله از تهران
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنده آرومي کرد و سرشو انداخت پايين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اسمتون رو که ميدونم منظورم ميزان تحصيلات ؟.....جايي که قبلا کار ميکرديد؟!!...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ببخشيد...بله ..ديپلمه....متاسفانه اين جا اولي جاييه که براي کار اومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مممم خيله خوب شما از اين کاري هيچي بلدي؟ ... سر رشته داري؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ شما به من بگيد بايد چيکار کنم که بگم....!!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعجب کم اورد خدايي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بايد بري قسمت حساب داري کمک خانم کريمي .... حالا جواب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزير لب گفتم : همون دختره از خود راضي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرييس: چيزي گفتي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ من؟....نه داشتم صلوات ميفرستادم قبولم کنيد...و يه لبخنده دندان نما زدم خدا کنه به دندونام هيچي نچسبيده باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خوب ؟ ميتوني؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله پول شمردن که کاري نداره من کلا پول دوس دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خيله خوب بيا اين فرم رو پر کن ما فردا خبر ميديم....(بعد از چند لحظه مکث).... چون مراجعه کننده زياد بود بايد برسي کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا خالي بند از قيافت معلومه داري قپي مياي ديگه يه استخدام برسي ميخواد؟!!!! اسکلمون کرده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه حتما من منتظر تماستون هستم خدانگه دار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ به سلامت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميام بيرون خسته و کوفته ميرسم خونه درو باز ميکنم ميرم تو به محض ورود مغنه امو در ميارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ماااامااان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بلهههه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ به سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مردم از خستگي...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مگه کجا بودي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مامان؟ .....خير سرم دنبال کار پس با دوس پسرم رفتم دربند؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنده اي کرد ومنم رفتم تو اتاقم.....ساعت چنده؟ اهان 12:30 لباسمو با يه لباس راحتي عوض کردمو خواب پيش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*******
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحس کردم يه چيزي داره روي صورتم حرکت ميکنه اهميت ندادم و دوباره خوابيدم ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي خنده لادن و علي( اق داداشم) رو شنيدم فهميدم جنايتي در راه است چشمامو که باز کردم اون دوتا از خنده غش کردن ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسريع بلند شدم رفتم جلو اينه ديدم به به صورت داريم به چه قشنگي و موهاي کوتاهم که تازير گوشم ميرسيدن گره خورده صورتي که به لطف اين دوتا به چه قشنگي ارايش شده بود يه چيزي شبيه اواتار شده بودم با خشم برگشتم طرفشو ميدونستن عصباني بشم ديگه سگو ميکنم تو جيبم راه ميرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ شما دو تا چه غلطي کردين؟ اندازه خرس شدين اندازه مورچه عقل ندارين مگه دستم بهتون برسه ....البته همه ي اينا با دادو فرياد بودا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتن عقب عقب ميرفتن بيرون که همون موقع بابا و اقا محمد همسايمون با خانم فرزند تشريف اوريه پسر دوساله به اسم روزبه دارن داشتن با بگو بخند وارد ميشدن تا که منو ديدن شهره خانم( زن اقا محمد) چنان جيغي کشيد که بچشونم هم از
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن هم از جيغ مامانش گريه ميکرد بابام عصباني بودن منم ديگه نه براي شام رفتم نه صحبتاي قبل و بعدش تو اتاقم با شکمي گرسنه کپه مرگمو گذاشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir********
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح با صداي الارم گوشيم از خواب پريدم ... دستمو دراز کردم که خاموشش کنم.....ولي من که الارم نذاشتم ...يه چشممو باز کرداستخدامم اوفتادم مثه جت بلند شدم صدامو صاف کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام خانم آريامهر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام... بله بفرماييد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ از فروشگاه ........ تماس ميگيرم در خواست شما قبول شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_واقعا؟.........همچين خر کيف شده بودم که نگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله اقاي مهران گفتند که فردا راس ساعت 9 اينجا باشيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اقاي مهران؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله رييس اينجا شما مگه ديروز با ايشون ملاقات نداشتين؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اهان بله چشم حتما راس ساعت 9 اونجام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ممنون خدانگه دار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وظيفس باي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ببخشيد خداحافظتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدو بدو وارد هال شدم با جيغ استخدام شدنم رو اعلام ميکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مامان .... مامان .... استخدام شدم .....خدااااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان که روي کاناپه به خواب رفته بود با صداي من سريع بلند شد و شروع به دويدن کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن که مامانو ديدم اول هنگ کردم بعدش دوهزاريم افتاد ...نشستم رو زمين غش غش ميخنديدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان که منو ديد اول مثه خودم هنگ کرد بعدش فهميد که چي شده سريع اومد به طرفم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دختره ورپريده کله سحري آدم اين جوري ميره بالا سر يه نفر ؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدشم يه پس گردني به گردن مبارک زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اخ ....خوب ببخشيد از خوشحالي بود که به مراد دل رسيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان خوشحال شدو گفت:چي شده مادر ؟ شوهر پيدا کردي؟ ازت خاستگاري کرده؟ اصلا چه جور پسري هس؟ به خانواده ما ميخورن؟ چرا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوادش با ما مطرح نکردن؟ کجا اشنا شديد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا دهن باز داشتم مامانو نگاه مي کردم و يهو زدم زير خنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اخه مادر من يه خورده بينش نفس بکش ميترسم خفه شي ....اصن مگه مراد دل شوهره ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ پس چي؟ براي مادرو پدر ارزوس که دخترشونو تو لباس عروس ببينن ....اصلا به اين فکر نکردم که کي مياد تورو بگيره......و زد زير گريه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مامان؟!!!!!.... من ميخواستم بگم استخدام شدم واقعا که مثلا من دختره تونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم رفتم تو اتاقم تا که درو بستم زدم زيره خنده هنوز چنده بيشتر نگذشته بود که مامان اومد تو منو ديد خنده اي کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ببخشيد عزيزم که اون حرفارو زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه مامان جون اشکال نداره اول صبي کلي دلم وا شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان صورتمو ب*و*سيد لبخندي زدو بيرون رفت منم مثه بچه کلاس اوليا بلند شدم که لباسامو اماده کنم رفتم سر کمدم يه نگاهي کردم يه مانتو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمشکي که بلنديش تا زير زانو بود بايه شلوار جين ابي کم رنگ و يه مقنعه ابي نفتيم برداشتم و گذاشتم روي صندلي گوشه اتاقم و کيف و عينک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irافتابيم رو هم گذاشتم کنارشون وتا ساعتاي يک خودمو مشغول تلوزيون کردم منتظر پدر گرام نشستم تا به باباهم بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا که صداي ماشينو شنيدم بدو رفتم دم در درو باز کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام خسته نباشيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا يه ابروشو بالا انداخت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نا پرهيزي کردي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلپ تپليشو ب*و*سيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ واي بابا اگه بدوني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اگر شما اجازه ورود بديد ميام تو ميفهمم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جلو در کنار رفتم بابا اومد تو نشست بامامان که خوشو بششون تموم شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خوب حالا بگو ببينم چرا دختر من بسي خوشحال است
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباذوق چند بار مثه دختره توي تام و جري پلک زدمو به سوي پدر رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ جمع کن اين قيافه رو حالم بد شد تو ديگه بزرگ شدي مثلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمچين خورد تو ذوقم که نگو و نپرس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ هيچي ميخواستم بگم به عنوان حساب دار فروشگاه.........استخدام شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون هيچ حرفي به اتاقم اومدم و با بابا تا شب سر سنگين بودم که بابا نازمو کشيدو منم خرشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***********
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداي آلارم که اين دفعه خودم گذاشته بودم بلند شدم ساعت 7:30 بود با خوشحالي راهي حمام شدم و بعد از دوش نشستم روي صندلي ميز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوالتم و به خودم دقيق شدم ياد حرف مامان افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختريم با قد 170 خوشتيپ ولي پوستي سبزه موهايي کوتاه که تا زير گوشم ميرسيدن وبه رنگ قهوه اي پررنگ به به سياهي ميزد چشماني نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرشت به ريز ريز معمولي به رنگ قهوه اي پر رنگ برواني که به بلندي کمان نبودن..خخخخخ... ولي کوتاهم نبودن معمولي و مهم تر مسئله اي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه امروزه نصف جهان دچارند.....بحث شيرينه؟.....دمااااااغ ...... که بايد يه بارو زير تيغ ميرفت ولي من حاظر نيستم چون ميترسم شدددديدددد باني نسبتا باريک نه اونقدر که نتونيد تشخيص نديد از کجا غذا ميل ميکنم ولي کلا قيافم معمولي بود و قيافم دل کندم و موهامو شونه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم لباسامو پوشيدم و از اتاق بيرون اومدم يه صبحونه مشت زدم ساعت8:30 بود که راهي شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتي وارد شدم اون دختره ايکبيري رو ديدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام....اقاي مهران گفتن من ساعت9 اينجا باشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ عليک سلام .....اره ميدونم بالا منتظرتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم بالا دم در نگاهي به تيپم کردم و تقه اي به در زدم و سريعا وارد شدم داشت با موبايل حرف ميزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن همون جا وايستادم تا صحبتش تموشه......و شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام!!!؟ .....من اجازه ورود دادم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمردک بي شخصيت حالا همين روز اولي ضايمون کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ببخشيد هواسم نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم که درو باز کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ صبر کن حالا که ديگه اومدي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ از امروز شما با خانم کريمي همکار ميشيدو ميري قسمت حساب داري و من اگر کم و زيادي تو حسابا بشه از چشم شما ميبينم بهتره کاري به پول
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهاي توي صندوق نداشته باشيد که بد ميبينيد و هر ماه .......حقوق دريافت ميکنيدخوبه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ببخشيد ولي من حروم خور نيستم اگر بودم کار نميکردم و همون شغل شريف دزدي رو پيش ميگرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از کمي مکث که داشت ارومم ميکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله از مبلغ حقوق هم راضيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ببخشيد ولي من بايد....... ولش کن شما ميتوني از همين الان کارتو شروع کني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله ممنون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومدم بيرون و رفتم پايين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ببخشيدخانم......( اسمش چي بود؟) ..... ک....ک...کرمي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخندي زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ کريمي هستم.......حافظه ام نداري ميخواي حساب دار شي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ شخص مهمي نبودي که فاميلت يادم بمونه فقط اومدم بگم از امروز باهم همکاريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعصبي گفت: ميدونم ..... راستي اسمت چيه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ لعيا....ليعا آريامهر ...اسم تو چيه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ساناز ....چند سالته؟قيافت که بچه ميزنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغش غش به حرفش ميخنديد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ 21 تو چند سالته سيو رد کردي نه؟ 33 به قيافت مياد ولي با اين ارايشي که تو کردي ....بدون ارايش بيشتري نه ؟ درست گفتم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعصباني : خيييير...من 26 سالمه تو که اين چيزا رو نميفهمي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خوب خانمي توکه ميفهمي من بايد کجا بشينم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چيه کم اوردي پيچوندي؟....به من چه برو براي خودت پيدا کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ کم نياوردم اخه تو در حدي نيستي که بخوام باهات بحث راه بندازم در ضمن بزرگي به عقله نه به سن دخترکم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولبخندي از سر خوشي زدم ....همچين قرمز شد که داشت کم کم به رنگ مو هاي ش*ر*ا*بيش در ميومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزدم زير خنده و به دنبال صندلي رفتمو يکي پيدا کردمو نشستم ديگه تا اخر ساعت کاري فقط باچشم غره حال همو گرفتيم و باهم حرفي نزديم و چند تا مشتري راه انداختيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*****
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه روز از شروع کارم ميگذره و اتفاق خاصي نيوفتاده تنها اتفاقه خاصش دعوا هاي منو اين دختره سانازه امروز پنج شنبه بودو به نسبت شلوغ تر ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمين طور که در فکر هاي خودم بودم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ گروووووپ ... با صداي نسبتا بلندي سه متر پريدم جلوي فروشگاه تصادف شده بود يه لگسوز زده بود به يک پژو 405 ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراننده ها سريع پريدن پايين لگسوزيه يه پسر جوون بود ولي اون يکي ميان سال با يه هيکل توپي و دراز که بيشتر شبيه گوريل انگوري بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره با اين که مقصر بود صداشو بلند کرد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ هي آق.... تا چشمش به مرده افتاد همچين گرخيد..و لال شد و لبخندي از سر ترس زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا قيافه پسر رو ديدم بلند زدم زير خنده داشتم ميترکيدم پسره سريع دسته چکشو بيرون کشيدو چيزي نوشت و برگرو جدا کرد و به گوريل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگوري داد و گوريل رفت پسره با رفتنش لپاشو باد کردو نفسشو بيرون داد و تازه ياد ماشينش اوفتاد سريع چرخيدو ماشينو برسي کرد که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط چراغش شکسته بود بعدش کتشو درست کرد به طرف فروشگاه اومد و داخل شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن هنوز داشتم با صداي بلند ميخنديم و نميتونستم خودمو کنترل کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره به طرفم اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ کيوانم....اميدوار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بابا رو که نيس زدي هم ماشين خودتو هم يارو رو خراب کردي هنوزم اوميد واري ؟!!!... ولي بهت حق ميدم نبايد کم بياري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزدم زير خنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخم کردو گفت: فاميلم اوميدواره خانم اومدم آقاي مهران رو ببينم ؛ مي خواستم اطلاع بديد اگر وقت دارند به ملاقاتشون برم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمو از تکو تا ننداختم : اهم....مگه من منشي اقاي مهران هستم؟ خوب بريد بالا ببينيد وقت دارند يانه؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ شما جديد استخدام شديد؟ و فکر کنم خيلي سريع قبولتون کردن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ که چي؟ مفتشي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ هيچي اخه اصلا امکان نداشت اقا فرزاد چنين ادمايي رو به اينجا راه بده حتما از سر ناچاريه....نچ نچ نچ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو سري به چپ و راست تکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ببين اقا پسر هرچي که هستم لااقل از تو بهترم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ از چه لحاظ ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاي بابا دختر چه حرفا ميزني تو که نه قيافه داري...نه پول داري...نه تحصيلات...حالا چي بگم؟!!!! اهان...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ قابل درک برا شما نيست چطور براي آدمي که منشي و حسابدارو از هم تشخيص نميده توضيح بدم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا کمال پررويي يه پوزخندم بهش زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمچين کم اورد که نگو راشو کشيدو رفت منم با نگاهم تا پله ها بدرقش کردم و شروع به تحليل قيافش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقدش بلند بود حدودا 185 روداشت پوست گندمي نسبتا تيره موهاي مشکي کوتاه که فکرکنم با متر بلنديشون دو سانت بود ولي جلوي سرش سه سانت کيف کردين چه دقيق؟... خوب به ادامه مطلب ميپردازيم ... چشماي مشکي درشت و ابرواني پر و مژه هاي بلند لباشم معمولي دماغشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدک نبود سنشم 27_28 ميزد نه خدايي خوب بودتو 5 دقيقه دعوا ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم حسابا رو چک ميکردم که سرو کلش پيداشد منم خودمو مشغول کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره کاغذي روي پيشخوان گذاشت و گفت: آقاي مهران گفتن اين رو وارد فايل......کنيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا که کلمه کنيد از دهنش خارج شد صداي جيغ ساناز اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ کيواااااان عزيزم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو کيوان هر دو تقريبا سه متر پريديم و برگشتيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساناز: واي کي اومدي ؟ چرا بهم خبر ندادي؟ دلم خيلي برات تنگ شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوسريعا بازوي پسررو چسبيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم مطمعنا شبيه وزق نه قورباقه رو شده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره لبخند به زوري زد و گفت: ديگه يهويي شد ؛ نشد خبر بدم و....م...م...منم دلم برات تنگ شده بود و به زور دست دختررو از دور بازوش باز کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساناز: چيه چرا اينجوري نگاه ميکني؟ تا حالا دو تا عاشق نديدي؟( وبه پسره نگاه کرد و لبخند زد) حسوديت ميشه نه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوز خندي زدم و گفتم : خلايق هر چه لايق
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دختره غربتي تو که لايق هيچي نيستي درضمن کيوان جونم خيلي گله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله قبلا افتخار آشنايي باهاشون رو داشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ پس تو فهم و شعورت نريسده که چقدر گله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو نگاهي پر عشوه به پسره کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه خير پس تو با شعوري که خودتو کوچيک ميکني و به پسرا ميچسبوني؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو لبخندي زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره : دعوا نکنيد من براي همه ي شما ام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ هر هر خنديدم چقدر از خودراضي و نمکدون تشريف داريد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره خنديدو چشمکي به من زدو رفت دمشم( ساناز) دنبالش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ پسره نفهم يه بار ديگه ببينمت خودم ميکشمت و شروع به نقشه کشي کردم ...... يافتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساناز مثل پسر نديده ها خوشحال وارد شد ..... خدايا تو اين بي شوهري دخترا چه کارا ميکنن البته منو حساب نکنيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ عشقت رفت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله با اجازتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اجازه ماام دسته شماس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چقدر تو بامزه اي که من تا به حال نهميدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ميدونم تو کلا نميفهمي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ههههههههه عقل کل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ممنون از اين همه صداقت.....يه ب*و*سم براش فرستادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا نفرت روشو گرفت رفت منم تاشب خودمو با حسابا سرگرم کردم شبم بابا اومد دنبالم و پيش به سوي خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام مامان سلام خسته نباشي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ممنون شماام همين طور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلادن : سلام کي اومدي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام يعني انقدر خونه بزرگه که صداي منو نشنيدي؟ خوب همين الان ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بابا خواستم کلاس بذارم توام مارو هي خيت کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعلي : سلام خوبي؟ ... به طرفم اومدو ب*و*سم کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ياد بگير لادن خانم اين 16 سالشه شعورش بيشتر ميرسه تو که 19 سالته ....واقعا که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_برو بابا سوسول شده برا ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداي بابا بحث خاتمه يافت اخه ميدونين ما کلا خانواده فوضولي نيستيم از روي کنجکاوي دعوا خاتمه يافت خخخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا: چند وقتي هست که با يه اقايي به اسم فرامرز صابري اشنا شدم خيلي مرد خوبيه با اينکه پول از پارو بالا ميره ولي اصلا مثل صمدي رئيس شرکت فخر نميفروشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : چطور آشنا شديد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چند ماه پيش اومده بودشرکت براي قراردادي با صمدي ببنده که صمدي هنوز نيومده بود اومد تو اتاق منو باب آشنايي رو باز کرد و باهم رفيق شديم براي فرداشبم دعوتمون کرده که بريم خونشون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چجور ادايي هستن ؟ کاش ما اول دعوت کرده بوديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دارم ميگم خيلي آقاست منم اصرار کردم ولي قبول نکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلادن : من لباس چي بپوشم؟ ...... بچه چي داره ؟ چند سالشونه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا : يه پسر به اسم هومن داره که فکر کنم گفت 27 سال داره با يه دختره19 ساله همسن خودت اسمشم حوريه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ايول چه خوب ....يواش دم گوش من ادامه داد: من از بچگي عاشق هومن بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا چشماي گرد برگشتم طرفش : بله؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ م ..منظورم اسمشه تو فکر بد نکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دختراي اين دور و زمونه چه غلطا ميکنن ما سن شما که بوديم اسم شوهر که جاي خود دارد اسم پسر که ميشنيديم انگار بزک کرديم و سريع خودمونو گم و گور ميکرديم ولي حالا.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ قپي نيا تو که خودت درس نخوندي دنبال شوهر سفيد برفي ميگشتي که تورش کني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ کي؟ من؟!!....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه پ من؟ خودت بهم گفتي يادت نيست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه ه ه ه....خيالات برت داشته نکنه معتاد شدي ؟ توهم ميزني؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ لوس ... نشون به اون نشون که بادي وزيدي و من ريزش مو پيدا کردم و تنگي نفس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ تو کلا حالت خوب نيست حتما فردا يه وقت ميگيرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه يه خاطره ديگه مطرح کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي ياد اون اتفاق اوفتادم که يه اقايي زنگ درو زد منم فک کردم علي از مدرسه اومده با لباسايي به قشنگي خورشيد که همون بلوز نارنجي که روش لکه اب انر بود و يه شلوار زرد رنگو رو رفته که بيشتر شبيه سفيد کثيف بود منم که کف دستو بو نکرده بودم پريدم جلوشو يه پخ بلند گفتم که يارو گرخيد منم با ديدن قيافش بدو دويدم تو حالا کي بود يه کي از همکاراي بابا جونم تازه يه دمپايي هايي پام بود که مال جده اقا جونم بود که يه وجب از پام بزرگ تر بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چي شد؟ غرق در خاطرات گذشته شدي؟ يادت اومد يا بلند بگم که بابام بخنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خبه خبه من از روي سادگي يه کارايي کردم که تو الگو بگيريو تکرار نکني نه بشيني بگي، بخندي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان: چي پچ پچ ميکنين شما دوتا ؟ لعيا مادر فردا اجازه بگير که زودتر بياي بريم زشته دير بريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلادن: مامان اون تونيک سبز استين سه ربعه با شلوار سفيدم خوبه ؟ با گلسر سفيده بزرگم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ لادن مادر نذار هرچي از دهنم در مياد بارت کنم يه بار ديگه اسم از لباس ببري دندوناتو خورد ميکنم گفته باشم اگر خوردي نگي چرا ؟ باشه دختره گلم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه چشم چه خشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو مامان و بابا رفتن لالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلادن : نگاه کن لعيا اينا خوبن؟ يانه اون بلوز بنفشه باشلوار صورتي چرکم با مانتوي...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وااااي لادن کلمو خوردي هرچي ميخواي بپوش به من چه اه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چون پسره دم بخت دارم ميگم وگرنه من کي از شما نظر پرسيدم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ من که اصلا يادم نيست پس لطف کن ديگه ام نپرس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irورفتم تو اتاقم که ياد دوستام ليلي و نگين افتادم فردا يادم باشه حتما زنگ بزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح با صداي موبايلم بلند شدم و سريع آماده شدم و رفتم تو آشپز خونه تا صبحانه بخورم ميزو چيدم و نشستم مشغول خوردن شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي علي به گوشم رسيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام صبح به خير کجا مي خواي بري؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام صبح به خير ، فروشگاه ديگه تو چرا مدرسه نرفتي ؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ببخشيد تقويم تو اتاقت نداري نه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چه ربطي داره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ربطش اينکه امروز خواهر گلم جمعه ميباشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اخ راست ميگي ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ الان خيلي خوشحالي نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اره داشتم ميگفتم که تازه چند روزه که سره کار ميرم چه جوري مرخصي بگيرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو اتاقم وسايلمو برداشتم و راهي حمام شدم ........اومدم بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : تو که هنوز خونه اي ديرت شدکه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم اول صبحي شوخي بکنم شاد شيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اخ مادر گفتم ميخوام زود تر برم گفتن اخراجي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ واي خدا مرگم بده چرا؟ گفتيم شايد اونجا شوهري پيدا شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مامان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مامان و کوفت چه غلطي کردي که اخراجت کردن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اي بابا من يه خالي بستم شماام گيردادي ها؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خالي بستي ؟ اهان مبخواي پنهون کني من نفهمم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه مادر من ميخواستم شوخي کنم اول صبحي شاد شيم در ضمن امروز جمعس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مگه من همسن توام که ميخواي شوخي کني؟ من مادرتم .....مادرت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چشم چشم خوب شد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله ...برو موهاتو حشک کن سرما ميخوري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوراهي اتاقم شدم مو هاموکه خشک کردم ياد ليلي و نگين افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان: لعيا صبحانه ميخواي يا ميزو جمع کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوبه خودم ميزو چيدمو خوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خوردم مامان جون جمع کنيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چقدر تو پررويي به جاي اينکه بياد ميزو جمع کنه ميگه جمع کنيد حالا من يه تعارفي کردم ، ميگن تعارف اومد نيومد داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خوب شما که ميخواين من جمع کنم ديگه چرا سوال ميپرسين ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه تو خجالتم نميکشي ؟ جوابمم ميده زود بيا جمع کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم ، ميزو جمع ميکردم که لادن خانم اومدن نشستن جالو تلوزيون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن گفتم : خسته نباش دلاور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ممنون توام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو که نيس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ به جاي کمکته؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ تو مثلا چيکار کردي که من بيام کمک بدم که متلک بارم ميکني؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ هرچي من بزرگ ترم اين کارا رو تو بايد بکني نه من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه لعيا خانم بيا اين طرف خودم جمع ميکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ لازم نکرده همين که داره تموم ميشه ؟ برو يه وقت ناخنات ميشکنن کياي گردن منو ميگيري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميزو جمع کردم و به طرف اتاقم روانه شدم دوباره ياد دوستام افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خدايا خودت به خير کن که ما يه زنگ بزنيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون موقع
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان: لعيا بيا ببين اين لباسا براشب خوبه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوبه ديشب ميخواستن دندوناي لادنو بريزن تو حلقش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله چشم اومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو اتاق مامان اينا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان يه کت دامن قهوه اي دستش بودو نشونم داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان: خوبه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله خيلي تازه بهتونم مياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ واي ممنون ديگه برو به کارت برس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسريع به اتاقم رفتم بلکه اين طلسم شکسته بشه و من زنگ بزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از چند تا بوق
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام ليلي شرمنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام نا مرد جون بذار من گلايه کنم بعدش بگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ واقعا شرمنده نميدنم چي بگم اين روزا خيلي سرم شلوغ بود فرست نشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خبريه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اره رفتم جايي سر کار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ کجا به سلامتي بايد شيريني بدي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ رفتم سر کار پول دربيارم نه خرج کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خسيس يه اب ميوه پولاتو تموم نميکنه حالا کجا کار ميکني ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اولا خسيس نيستم ثانيا فروشگاه......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ پس واجب شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه من که اخرش بايد بدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ امشب بريم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه نميتونم امشب جايي دعوتيم جمعه هفته بعد ميتوني ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اره خيليم خوب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه پس قرارمون عصر جمعه ..... راستي به نگينم خبر بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ کاري نداري؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه قربانت باي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتاعصر خودمو با تلوزيون و کتاب سر گرم کردم که گفتم برم لباسامو اماده کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلوز بافت صورتي چرک يقه اسکي استين سه ربع با شلوار جين ابي کمرنگم ومانتو مشکي که روش يه کمربند ابي بود و شال ابيم که توش گلاي صورتيو مشکي با کفشاي اسپرت مشکي ، بابا ازادمون گذاشته بود در حدي که جلو پسرا روسري سر نکنيم ولي نه ديگه لباساي باز بپوشيمو با پسرا بگيمو بخنديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانتو شالم رو اتو کردم همين که کارام تموم شد صداي بابا بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ همه نيم ساعت ديگه تو ماشين باشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهي به بيرون کردم که ديدم هواام تاريک شده ؛ سريع بلند شدمو لباسامو پوشيدم و ارايشي که فقط خط چشم و برق لب بودو کردم و رفتم بيرون و تو ماشين نشستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بابا خونشون کجاست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ زعفرانيه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اوه بابا عجب رفيقايي دارين ها افرين خوشمان امد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ما اينيم ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان و لادن و علي هم نشستن ماشين به حرکت در اوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسيديم......من گفتم: واي بابا چه خونه اي ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بهتون که گفتم چقدر پول دارن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز پرشياي بابا پياده شديم و به طرف خونه حرکت کرديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان: بچه نديد بديد بازي در نيارين ها فکر کنن نديده اين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعلي: مگه ديديم؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خفه علي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چشم ما اصلا اينقذر ديديم که اين خونه نقليه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ديگه در اين حدم نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه در گنده اي داشتنا..... بابا زنگ را فشرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي خانمي به گوش رسيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا: اريا مهر هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله بفرماييد .....اقا ...مهموناتون تشريف اوردن............اوهو کي ميره اين همه رارو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر کم کم باز شد مامان بابا اول وارد شدن بعد من و علي و لادن چندقدمي بيشتر نرفته بوديم که ديدم علي کنارم نيست برگشتم ديدم داره به زور درو فشار ميده بسته شه ....اي خدا نديد بديد همينه ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه طرفش رفتمو گفتم : چيکار ميکني؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ لعيا بيا کمک دره بسته نميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ زود بيا اينور اين درا خودشون بسته ميشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ جدا؟ .....چه جالب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديدم و دوتايي به پشت سر مامان اينا حرکت کرديم ....عجب خونه اي بودا از دم در تا جلوي پله هاي ورودي سنگ بود ودوطرف سنگا چمن و گل کاري.....دوتا ماشين مدل بالا ام نزديک دره ورودي پارک شده بود يکي بنز بود اون يکي لگسوز که ياد پسره اميدوار افتادمو خنديدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند قدمي به در ورودي بوديم که در باز شدو يه آقايي با کت شلوار سرمه اي بيرون اومد که فکر کنم همون آقاي صابري بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقاي صابري: به به حسين اقا( بابا) سلام خيلي خوشامديد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا : سلام خيلي ممنون باعث زحمت شديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خير اقا اين چه حرفيه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو تازه نگاهش به ما افتادو احوال پرسي کرديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقاي صابري: حسين جان معرفي نميکني؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا تا دهن باز کردن براي معرفي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه نفر که مطمئنا خانم بچه هاي اقاي صابري بودند بيرون اومدن که دوباره باهم شروع به احوال پرسي کرديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانمه با ما پنج نفر دست دادو گفت: من سيما هستم همسر فرامرز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره هم دست داد : من هومنم پسر خانواده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره هم دست داد: منم حوري هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماهم خودمونو معرفي کرديم و داخل شديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز خونه هرچي براتون بگم کم گفتم پس بهتره نگم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن و لادن کنار هم نشستيم و علي و هومنم اون طرف تر و بزرگ ترام قسمت شمالي سالن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir