رمان گروگان دوست داشتنی به قلم صحرا71
داستان درمورد یه دختر به اسم پونه است.با دوست پسرش کار اموز وکالته. پونه که یه دختر صد درصد فمنیستیه(طرفدار حقوق زناس خیر سرش) خبری بهش می رسه که دادگاه مردی که به سه زن حامله تجاوز کرده داره به نفع قاتل پیش می ره اونم برای اینکه قاتل محکوم به اعدام شه وکیل قاتل و می دزده.که وکیل تا جلسه اخر داد گاه نتونه بره و از قاتل دفاع کنه اما… پایان خوش… این کتاب جلد دومی هم داره… به اسم عشق و جنگ…
تخمین مدت زمان مطالعه : ۶ ساعت و ۱۷ دقیقه
خلاصه:
داستان درمورد یه دختر به اسم پونه است.با دوست پسرش کار اموز وکالته. پونه که یه دختر صد درصد فمنیستیه(طرفدار حقوق زناس خیر سرش) خبری بهش می رسه که دادگاه مردی که به سه زن حامله تجاوز کرده داره به نفع قاتل پیش می ره اونم برای اینکه قاتل محکوم به اعدام شه وکیل قاتل و می دزده.که وکیل تا جلسه اخر داد گاه نتونه بره و از قاتل دفاع کنه اما… پایان خوش…
این کتاب جلد دومی هم داره… به اسم عشق و جنگ…
راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کن
بی خودتر از اینم کن و از خود به درم کن
یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
یک جرعه ی دیگر بچشان، مست ترم کن
شوق سفرم هست در اقصای وجودت
لب تر کن و یک بوسه جواز سفرم کن
دارم سر پرواز در آفاق تو، ای یار
یاری کن و آن وسوسه را بال و پرم کن
عاری ز هنر نیستم اما تو عبوری
از صافی عشقم ده و عین هنرم کن
صد دانه به دل دارم و یک گل به سرم نیست
باران من خاک شو و بارورم کن
افیون زده ی رنجم و تلخ است مذاقم
با بوسه ای از آن لب شیرین شکرم کن
پرهیز به دور افکن و سد بشکن و آن گاه
تا لذت آغوش بدانی، خبرم کن
شرح من و او را ببر از خاطر و در بر
بفشارم و در واژه ی تو، مختصرم کن
****
(فصل اول)
داشتم خواب بد می دیدم. که صدای مادرم و شنیدم:
_پونه بلند شو کلاست دیر شد.
کم بود جن و پری اینم از دریچه پرید...خدایا چرا این مامانا اینقدر گیر
می دن؟ ملتمسانه گفتم:
_بیخیال شو مامان بذار بخوابم.
_نه خیر نمی شه.میخوای این ترم اخری اخراج شی؟
تو جام نیم خیز شدم.ای لعنت بر این شانس من که حتی خوابیدن هم برام حرامه.چشام تار می دید ولی باز تو چشای عسلی خمارش خیره شدم و پرسیدم:
_چرا اخراج؟
_چون همه کلاسات و غیبت می کنی.
دوباره دراز کشیدم .مامان با لگداش مجبورم کرد از روی لحافت برم کنار در عرض دوثانیه لحافتم و جمع کرد.باشه حالا که لحافتم و جمع می کنه رو زمین می خوابم.یه بالشت و گذاشتم زیر سرم یه بالشتم گذاشتم لای پام و دوباره خوابیدم.ییهو همچین لگدی زد که دادم به اسمون هفتم رسید:
_اییییی مامان چرا لگد می زنی؟
_گفتم بلند شو برو کلاست دیر شد...
با حرص از جام بلند شدم.همونطور حرصی رفتم دستشویی.دست و صورتم و تو دستشویی حیاط شستم.حوله به دست اومدم تو اتاق مامان سفره رو پهن کرده بود با پریا نشسته بود و صبحانه می خورد.لباسام و عوض کردم کیفم وبرداشتم و کنارشون نشستم.
بابام دبیر باز نشسته است که الان برای تامین مخارج دانشگاه من رانندگی می کنه.پدرم ازادی عمل بیشتری به من می ده تا مادرم.مادرم یه کم متعصبه یه کم که چه عرض کنم.زیادی متعصبه.پریا هم خواهر زاده امه.سه سال پیش وقتی خواهر دوقلوم پریا رو باردار بوده به قتل می رسه.شوهرش هم که پلیس بوده می کشن.پریا الان یه جورایی خواهر منه.
دستم و کشیدم به سرش و گفتم:
_جوجوی اجی چطوره؟
_خوبم اجی جون.
چهره پریا دقیقا مثل من و خواهر خدابیامرزمه.چشمای درشت قهوه ای.موهای مشکی پوست سفید بینی کوچیک ولبای جیگری متوسط.
یه عجوبه ایه این بچه.با من هم که مو نمی زنه.
خود این جانب هم کاراموز ترم اخر وکالت ام.ایشالله ماه بعد فارغ التحصیل می شم.به سلامتی.
مامانم یه لقمه نون و پنیر گرفت سمتم یه نگاه محبت امیز بهش انداختم و لقمه رو گرفتم که چشم به لب باد کرده اش افتاد پقی زدم زیر خنده.
حالا بخند کی نخنددرحالی که اماده فرار بودم گفتم:
_قربونت برم دسته به دسته روی لبات بوسه جلال نشسته
چهره اش دیدنی بود از جام پریدم.در جانونی و به سمتم پرتاب کرد که جاخالی دادم پریای که از خنده غش کرد.مامان و کارد بزنی خونش در نمیاد.همیشه می گه الگوی بدی برای پریا ام.حرفام وکارام...
دستش و به علامت تهدید بالا برد و گفت:
_مگر این که گیرت نیارم.دختره ی بی حیا .خجالت هم خوب چیزیه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز پشت در درحالی که سنگر گرفته بودم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مادرخوشگلم اخه لبای خوشگلی داری همه رو وسوسه می کنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irووی الان دیگه اوج عصبانیته.به سمتم خیز برداشت که از در خونه پریدم بیرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان معصومم خیلی خوشگلتر از من و خواهر خدابیامرزمه.موهای روشن چشای عسلی اصلا من یه چیز می گم شما یه چیز می شنوی.بابام هم دست کمی از مامانم نداره.چشمای قهوه ای تیره.هیکل چهارشونه موهای پرپشت و مشکی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار اتوبوس شدم.ماشالله جای سوزن انداختن هم نداره.له لوردیده شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای گوشیم از تو کیفم اومد رضا هم کلاسی ام بود جواب دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پونه کجایی بیا دیگه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دارم میام. تو ماشین داری بچه پولدار من باید با اتوبوس بیام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب صددفعه گفتم بیام دنبالت.خودت نخواستی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_که مامانم دهنم و سرویس کنه بلانسبت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه حالا چرا جوش میاری؟ خداحافظ.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن و رضا دوسالی می شه که با هم دوستیم.پدرم معلم سرخونه اش بود. خانواده ثروتمندی دارن.خیلی هم مهربون و فهمیدن.اما مامانم ازش خوشش نمیاد می گه بچه سوسوله.بیچاره رضا که شهریه کلاسام و کتابا و وسایل دانشگاهم و .. برام تامین می کنه اما کسی قدرش و نمی دونه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای رادیو از گوشی پسری که کنارم بود اومد.سراسیمه گوشی و ازش گرفتم.تعجب کرده بود.به حرفای گوینده اش گوش کردم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اقای دکتر ارشام اریا منش وکیل هشمت جوادی قاتل زنجیره ای سه زن حامله اعلام کرد دادگاه درحال حاضر به نفع هشمت جوادی پیش می رود.ایشون تاکید داشتند که مدارکی مبنی بر بی گناهی هشمت جوادی به دستشون رسیده که تا جلسه بعدی دادگاه تحویل خواهند داد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکرم در گیر خبر شد.گوشی پسر و بهش پس دادم واز اتوبوس پیاده شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهشمت جوادی داره ازاد می شه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقاتل سه تا زن حامله که بعد از تجاوز کردن به اون ها وبه قتل رسوندنشون جنازه زن هارو می فرسته برای شوهراشون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچطور دادگاه داره به نفع اون قاتل پیش می ره؟ شقایق دختر خاله ام منشی اریامنشه می گفت ادم دختر بازیه خیلی هم عوضی وهیزه اما نگفته بود حاضر می شه از یه قاتل دفاع کنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکلاس ده دقیقه ای می شه که شروع شده.به عبارتی من ده دقیقه تاخیر داشتم.دوتا تقه به در زدم و قدمی داخل کلاس گذاشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرسیدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اجازه هست استاد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد این درس دوست قدیمی پدرم بود برای همین خیلی با هم صمیمی ایم. استاد تپل مپل وقد کوتاه با لپ های همیشه گل انداخته و عینک ته استکانی.ادم دوست داشت لپ هاشو بکشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشت سمتم و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به موقع اومدی اول به سوالم جواب بده بعد می تونی بشینی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجواب دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من که پایه ام ولی می دونید که جوابای من جنجالیه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_برای همین گفتم.خب شما واقای افشار(رضا) که روی این پرونده کار می کنید به نظرت هشمت جوادی اعدام میشه یا نه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون معطلی جواب دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_صد درصد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه با تعجب به اطرافشون نگاه کردن استاد هم متعجب بود حرفم وتصحیح کردم داشتم نقشه ای و که با شقایق کشیده بودیم ولو می دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_منظورم اینه که خب اعدام نشه جای بحث داره.به نظر من که هشمت جوادی وباید سه بار اعدام کنن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا معترض از جاش بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نظرمن متفاوته.به نظرمن هشمت جوادی اصلی فراریه اونی که الان تو زندانه برادر دوقلوشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروم و کردم سمت رضا و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اینا همه اش جو سازیه.می خوان ذهن مردم و از موضوع اصلی منحرف کنن.هشمت جوادی باید به ازای هر قتل یک بار اعدام بشه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضاکه از ماجرای قتل خواهرم پریا با خبر بود گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خانوم صوفی شما دارید احساسی برخورد می کنید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه اقای افشار همه مدارک بر علیه اقای جوادیه.من دارم بر اساس شواهد و قرائن موجود نظر می دم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلا بهترین دوستم اشاره کرد که ادامه ندم.من و ایلا ورضا یه اکیپ سه نفره رو تشکیل داده بودیم. که جز خودمون کسی دیگه ای حق ورود به گروه ونداشت.ایلا همسایه رضاست.از رفتارش معلومه به رضا علاقه منده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالبته من از علاقه ایلا به رضابا خبر بودم ولی خودم وبه نفهمی می زدم.چون تنها کسی که تو این موقعیت می تونم بهش تکیه کنم رضاست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالان هم که ایلا داره اشاره می کنه تمومش کنم برای اینه که می ترسه غرور رضا جریحه دار شه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا که حسابی عصبانی شده بود جوابم و نداد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکر می کنه تفکراتم فمنیستیه.تااخر کلاس حتی یک کلمه هم باهاش حرف نزدم.به محض تموم شدن کلاس از دانشگاه اومدم بیرون.رضا وایلا هم پشت سرم اومدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا دنبالم اومد ایلا هم دنبال رضا.تقریبا به کوچه تنگی رسیده بودم که رضا از پشت دستم و گرفت تو دستش و منو برگردوند.ایلا هم شاهد ماجرا بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا نفس عمیقی کشید و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ببخشید.نمی خواستم ناراحتت کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمی خواستم شاهد ناراحتی ایلا باشم.دیدم داره حرص می خوره.خواستم دستم واز تو دست رضابیارم بیرون که محکم تر گرفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاروم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ایلا داره مارو تماشا می کنه.بس کن دیگه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تماشا کنه.چیه گناه دست کسی وبگیرم که دوسش دارم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوست نداشتم رابطه 10ساله من و وایلا به خاطر دوسال دوستی با رضا بهم بخوره.مجبور شدم بهش دروغ بگم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من هیچ علاقه ای به تو ندارم رضا.از همون اولم گفتم تو فقط یه همکلاسی برام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه اینکه بهش علاقه مند باشم.یه عادت.عادت به اینکه تو غم ها و غصه هام تکیه گاهم باشه.اشک هام و پاک کنه.بهم محبت کنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینبار تمام تلاشم و کردم که دستم واز تو دست رضا بکشم بیرون.ایلا سرش و انداخته بود پایین و گوشه لبشو می جوید.دستم و زدم به شونه اش واز کنارش رد شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل یه دوست بود برام شاید هم یه برادر.ایلا هم مینطور مثل خواهرم بود.هردوشون هم از لحاظ مالی هم از لحاظ معنوی خیلی بهم کمک کردن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا این که الان من و رضا دوستیم.اگر روزی رضا بخواد با ایلار ازدواج کنه به هیچ وجه ناراحت نمی شم.تازه براشون ارزوی موفقیت هم می کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبارون نم نم گرفته بود.تصمیم گرفتم تا خونه رو پیاده برم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلب تاپ رضا و گذاشتم روی پام و مشغول چت کردن شدم.این لپ تاب ورضابرای جشن تولد 23 سالگی ام بهم داده بود.سفارشی از دبی اوردن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتنها کاری که تو این موقعیت می تونستم انجام بدم چت بود.حوصله ام سر رفته بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاسمم و گذاشته بودم ارمین و مخ دخترا و کار می گرفتم.از اینکه بقیه رو اسگل می کردم لذت می بردم.مازوخیسم دارم دیگه(اصلا نمی دونم مازوخیسم چیه.همینجوری گفتم)...با یه دختر مکاتبه می کردم که گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چقدر پول می دی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جانننننننن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی اگر بگم تو اون لحظه تبدیل به الاغ شدم دروغ نگفتم.داشتم حرفش و تو ذهنم تحلیل می کردم..این الان چی گفت:یعنی تو چت روم یه همچین حرفایی می زنن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای در اومد منم تند وسریع تا مامان بیاد داخل لب تاپ و بستم و لبخند ملیحی تحویلش دادم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دوستت ایلار بیرون منتظرته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ایلار؟چرا نیومد داخل؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمی دونم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه شال انداختم روی سرم چادر مامان و هم سرم کردم و رفتم دم در.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراننده اش چند متر اونورتر منتظر بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_راه گم کردی؟از این طرفا جوجو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخم هاش تو هم بود جوابم و نداد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بیا تو ماشین کارت دارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین چرا امروز این جوری شده؟چرا جوابم و نمی ده.فکر کرده کیه که داره بهم دستور می ده؟سخت گیج شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباهاش به سمت ماشین رفتم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب تو خونه حرف می زدیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه تای ابروش وانداخت بالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_عادت ندارم پا تو خونه های کوچیک بذارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه چشمای ابیش خیره شدم...یعنی داره شوخی می کنه؟یا داره جدی می گه؟چرا امروز دوپهلو حرف می زنه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباهاش سوار شدم.همزمان با ما راننده پیاده شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروم وکردم سمت ایلار و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دست از سر رضا بردار.بار اول واخریه که بهت تذکر می دم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچهره اش مثل ادم بده فیلم های عاشقانه شده.این...یعنی اینی که کنارمه ایلاره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرسیدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی داری می گی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خواستم بهترین دوستم از گشنگی نمیره برای همین بابات وبه بابای رضا معرفی کردم.نمی دونستم نمک می خوردید و نمک دون می شکنید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبغضم گرفت.تو گلوم سنگینی می کرد.نفسم بالا نمی ومد.سعی کردم خودم و کنترل کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاسمش وصدا زدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ایلار؟معلوم هست چی داری می گی؟رضا دوست پسر منه.ما همه دیگه رو دوست داریم(خالی بستم)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمی دونم چطور تونستی تورش کنی...ولی ولش کن.هر چقدر پول بخوای بهت می دم...دست از سرش بردار.مادرت مریضه. پدرت 60سالشه تا ابد نمی تونه مخارجتون وبده.تو جهیزیه می خوای.پریا هم باید بره مدرسه.همه مخارجتون وتامین می کنم.فقط ولش کن رضا رو..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ناباوری بهش زل زدم.موهای رنگ کرده اش و ریخته بود روی چشمش چشای ابیش مرموز شده بود.ارایش غلیظش همه وهمه دست به دست هم دادن تا تو یه لحظه ازش متنفر شم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباید جابزنم؟باید مقابله به مثل کنم؟چه عکس العملی باید تو این موقعیت انجام بدم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمام ودوختم به دستام.اروم دستم و گذاشتم رودستش و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_14سالم که بود یه دوست پیدا کردم.سال ها گذشت وما دوست موندیم.حتی از خواهر دوقلوم هم بهم نزدیک تر بود.حاضربودم همه چیزم و بهش بدم.اما اون چی؟اونم حاضر بود؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شاید چون چیزایی که تو داشتی نصف چیزایی که دوستت هم داشت نبود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقطره اشکی از چشم ریخت.یه خط صاف و از چشمم تا چونه ام ایجاد کرد.اب ریزش بینی هم امونم وبریده بود.فین فین می کردم.نفسم ومحکم دادم بیرون.تنها چیزی که تو اون موقعیت به ذهنم رسید و بهش گفتم.تا حرصم و خالی کنم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ می دونم رضا هیچ وقت عاشقت نمی شه.اما باشه پس مونده هاش مال خودت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودم از حرفی که زدم تعجب کردم اگر کسی همچین حرفی به من می زد دیوونه می شدم.منظورم از پس مونده های رضا نمی دونم چی بود من تا الان حتی نذاشته بودم گونه ام وببوسه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتیش از چشمای ایلار می بارید.دلم خنک شد.اینم از تکلیف دوستی ده ساله ما.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمتم برگشت و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی گفتی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irابروهام و انداختم بالا خودم وبی خیال نشون دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوگفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس مونده هاش...اونا مال خودت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول عصبانی بود بعد زد زیر خنده بلند تر خندید.2تا شاخ بالای سرم دراومده بود.این چرا داره می خنده؟گوشی اش واورد بالا و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اقا رضا شنیدی؟شنیدی عشقت چی گفت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوار فتم.یعنی همه اش نقشه ایلار بود تا من و بد جلوه بده؟این ایلار دوست منه؟چرا اینقدر نامرد شده؟چون پولداره باید همه چیز مال اون باشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقیافه ام درسم زبونم همه چیزم از اون بهتره...تمام این مدت به من حسادت می کرده؟موهاش ورنگ می کرد تا خوشگل شه.کلاس های تقویتی می رفت تا به من برسه...این اونی نیست که من می شناختمش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر کنارم باز شد.رضا بود که در وباز می کرد بازوم و گرفت ومن و کشیدبیرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلار می خندید.اما رضا عصبانی بود.چسبوندم به دیوار وپرسید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس مونده هام؟پس مونده های من برای ایلار؟احمق جون فکر کردی من تفاله چایی ام که می خوای پس مونده هام وبریزی دور؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبغضم ترکید بدون صدا اشک می ریختم.زل زده بودم تو چشاش.از پشت پرده اشکم بهش نگاه کردم.اول عصبانی بود بعد غمگین شد.طوری که دلم ولرزوند.گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باورم نمی شه.تمام این سال ها ایلار راست می گفت که تو می خوای از من سواستفاده کنی...که می خوای من و بتیغی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمی دونستم چی بگم..بهترین دوستم بهم نارو زد.دوست پسرمم داره تهمت تیغیدن وبهم می زنه.بازوهام واز بینم دستاش دراوردم.انگشتام وکردم تو انگشتاش ودنبال خودم کشیدمش و بردمش خونه.من دستش و می کشیدم اونم دنبالم میومد.مامان از دیدن این صحنه متعجب بود.نمی دونست عصبانی باشه یامتعجب یا ماجرا وبپرسه.اما حرفی نزد سکوت کرد.از این اخلاقش خوشم میاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا وبه سمت اتاقم بردم.در وباز کردم و به دنبال خودم اوردمش داخل.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموبایل و ای پد و لپ تاب و لباسایی و که برام خریده بود و انگشترا و جواهرات هرچیزی که تو این دو سه سال برام گرفته بود و ریختم تو یه سبد و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بیا.حساب بی حساب.پول شهریه هایی و هم که برام واریز کردی وتو اولین فرصت بهت پس می دم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسبد واز دستم گرفت کوبید تو دیوار وگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هیف که نفهمیدی اونقدر که تورو می خوام هیچ چیزی تو دنیارو نمی خوام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپاهام لرزید. خوردم زمین.روزمین خم شد زل زد تو چشام لبخند تلخی زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوشبخت شی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفت ومن و با یه دنیا غصه تنها گذاشت.رو زمین نشسته بودم واشک می ریختم.قلبم نمی زد.یا اگر می زد یکی در میون می زد.سرگیجه گرفته بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان اومد داخل.دستش و گذاشت روشونه ام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوپرسید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی شده؟چرا رضا عصبانی بود؟موضوع وبراش تعریف کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهق هق گریه هام بلند شد.با دستمال بینی موپاک کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوگفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مامان به خدا سعی کردم عاشقش نشم.ولی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دلت سرید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادامه داد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اشکال نداره عزیزم.خدابزرگه.من و کشید تو بغلش و دلداریم داد.با وجود سخت گیری هاش دنیای من مادرم بود.بدون اون من هیچم.نمی تونم حال اون موقعم و وصف کنم. ولی خیلی سخت بود باورش دوسال که هر رزو بهم می گفت دوستم داره خودم و گول زدم که علاقه ای بهش ندارم حالا که اون علاقه ای به من نداره تازه فهمیدم دوستش دارم.یعنی واقعا دوسش دارم یا عادته؟شاید چون پشتوانه ام واز دست دادم احساس بدی دارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرچی هست حس خوبی نیست..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگونه هام می سوخت چشام گرم شدم بود دیگه یادم نیست چی شد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir****
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیک هفته ای از اون ماجرا می گذره. رضا و هنوز ندیدم دانشگاه که نمیاد گوشی اش هم خاموشه.شاید واقعا می خواد من و فراموش کنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشاید فراموشم کرده.یعنی می تونه؟حس بدی دارم تازه فهمیدم که بدون اون چقدر تنها می شم.دلم براش تنگ شده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلار وچند بار تو دانشگاه دیدم هربار پشت چشمش وبرام نازک کرد و از کنارم رد شد.هیچ وقت فکر نمی کردم دوستی مون به این جا ختم شه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای زنگ گوشی ام بلند شد.حتی این گوشی هم خاطره رضا رو برام زنده می کنه.همیشه بهترین چیزا رو برام تهیه می کنه.ازبهترین مارک ها گرفته تا بهترین جنس ها.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین گوشی ام هم برای سالگرد دوستی مون گرفته بود اما من فقط یه ساعت 20هزار تومنی براش گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون روز انقدر خوشحال شده بود که اگر محدودمون و مشخص نکرده بودم تا می تونست من و می بوسید.حتی به چیز های کم هم قانع بود می گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هرچه رسد از دوست نیکوست...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای بابا این گوشی هم که ول کن نیست از تو کیفم درش اوردم ایلار بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا حرص جواب دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بفرمایید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام پونه جونم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگر بگم شاخ دراوردم که دروغ گفتم ولی خیلی تعجب کردم این چرا هر 10 دقیقه یه بار داره تغییر رویه می ده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی کار داری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_وا؟چرا اینقدر عصبانی؟می خواستم شام دعوتت کنم.دوست نداری بیای؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خواهش می کنم.بیا.بیا.بیا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدایا چقدر این بشر رو داره؟ولی از طرفی ما ده سال دوست های جون جونی بودیم.نمی تونستم دلش وبشکنم هرچند اون دلم وشکسته.ادامه داد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_رضا هم میاد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتصمیم و گرفتم.حالا که رضا میره من هم میرم .تا نشون بدم بدون اون هنوزم رو پای خودمم.گرچه خودم و که نمی تونم گول بزنم من بدون رضا هیچی نیستم.دلم برای چشمای مشکی اش و چاله گونه اش وقتی می خنده تنگ شده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرسیدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کجا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_راننده ام و می فرستم بیاد دنبالت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتماس و قطع کردم.حالا کدوم مانتو رو بپوشم؟همه این هارو رضا برام گرفته هیچ چیز از خودم ندارم.مانتوی زرشکی مو پوشیدم این مانتو تنها چیزی بود که خودم داشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز وقتی رضابرام خرید می کرد دیگه چیزی از پول بابام نمی خریدم.یه شال نارنجی نازک و شلوار جین ابی نفتی هم پوشیدم اصلا هیبتی شده بودم هیچکدوم از لباسایی که پوشیده بودم به هم نمی ومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرژ مایع جیگری زدم.جعبه کادوبزرگی وبرداشتم همه وسایلی و که تا الان رضابرام گرفته بود و ریختم توش جز موبایل و...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه لباسا و مانتو ها وشال و کیف و لپ تاب و ای پد و کفش ها و جواهرات و...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراننده ایلار بیرون منتظرم بود.جعبه رو ازم گرفت و گذاشت صندوق عقب ماشین.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپشت نشستم حرکت کرد ترافیک نبود زود رسیدم.جعبه رو از راننده گرفتم.اروم اروم راه می رفتم تا نخورم زمین.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلحظه ای کنار در ورودی رستوران وایسادم ونفسم و تازه کردم تا پام و گذاشتم داخل انگار شوک 1000ولتی بهم وصل کردن.از صحنه ای که می دیدم شوک زده بودم.ایلار تقریبا تو بغل رضا نشسته بود و دست رضا و گرفته بود تو دستش وبا انگشت هاش بازی می کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقلبم کند می زد.اصلا بهتره بگم نمی زد.قلبم اومد تو حلقم.وسط رستوران خشکم زد بود که با جسم سختی برخورد کردم و جعبه پخش زمین شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپخش زمین شدن جعبه همانا و برگشتن رضا به سمت من همانا.پسری که بهش برخورد کردم داشت کمکم می کرد تا وسایل داخل جعبه رو جمع کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا تقریبا ایلار و پرتاب کرد اون طرف واومد سمت من. نمی تونستم اشک هام و مهار کنم.دیگه برام مهم نبود جلوش ضعف نشون بدم ایلار که خون خونش و می خورد.رضا کمکم کرد تا وسایل و جمع کنم.یه لحظه تو چشماش خیره شدم قلبم لرزید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر جعبه رو گذاشتم و دادم بهش گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اقای افشار همه امانتی هاتون و پس دادم فقط مونده یه گوشی که اگر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرید وسط حرفم و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به خدا داری اشتباه می کنی پونه اونی که تو دیدی نبود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی زدم وخواستم از کنارشون رد شم که ایلار بازوم و گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کجا؟تازه اومدی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبغض تو گلوم گیر کرده بود اشکهام وپاک کردم اگر یه کلمه دیگه حرف می زدم اشکهام دوباره سرازیر می شد.به دنبالش پشت میز نشستم.گارسون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرسید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خانوم چی میل داری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجواب ندادم داشتم به رضا نگاه می کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلار جای من جواب داد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خانوم تا الان تو همچین رستورانی غذا نخورده برای پیش غذا میگو بیارید برای غذا هم استیک.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهم برنخورد می دونم داره حرصش وخالی می کنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما چقدر عوض شده از یه دوست خوب به یه ادم عوضی که فقط به فکر منافع خودشه تغییر پیدا کرده.دستش وانداخت دور کمر رضا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس موقعی هم که من دستم و می انداختم دور کمر رضا ایلار یه همچین حسی داشت؟تازه دارم درکش می کنم.امروز بدترین روز عمرمه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغذا از گلوم پایین نمی رفت.فقط باهاش بازی می کردم که ایلار بوزینه پرسید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دوست نداری؟اخی یادم نبود تا الان همچین غذایی و نخوردی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادامه داد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اگر سختته می تونی بری.مجبورت نمی کنیم ها...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جام بلند شدم کیفم وبرداشتم وبدون حرفی از رستوران زدم بیرون.رضا از جاش بلند شد بیاد دنبالم اما ایلار نذاشت.دیگه نمی تونم. بسه هرچقدر غرورم شکست.دیگه بسه هرچقدر بزرگواری کردم وجوابش وندادم.یعنی چقدرباید تحقیر شم؟چرا رضا چیزی به ایلار نگفت؟مگه یه موقعی ادعا نمی کرد که دوستم داره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو فکر رضا بودم که گوشی ام زنگ خورد...شقایق دختر خاله امه.منشی اریا منش وکیل هشمت جوادی همون قاتل زنجیره ای.قرار بود بهم زنگ بزنه تا نقشه امون وعملی کنیم.طراح این نقشه من بودم.با شقایق در میون گذاشتم .البته سخت تونستم راضی اش کنم اما اونم بدش نمیومد. قبول کرد کاری کنیم که هشمت جوادی اعدام شه.البته حقشه چرا یه جانی باید تو خیابون ها ول بگرده؟دکمه سبز و زدم وجواب دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام.چی شد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام. امشب مدارک به دستش می رسه.باید از چنگش دربیاری.تازه خودشم باید یک هفته ای به دادگاه نره.خب حالا می خوای چیکار کنی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_می گم بهت.فقط الان زنگ بزن خونه ام به مامانم بگو چند روزی میام پیشت تا حال و هوام عوض شه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اتوبوس تا خونه رفتم وسایلم وجمع کردم.چه شانس مزخرفی حالا که همه وسایل وبه رضا برگردوندم باید این اریا منش و بدزدم.لباس مباس هم ندارم که.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامانم گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پونه جان.تا می تونی استراحت کن به رضا هم فکر نکن من از اولش هم از اون خوشم نمیومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چشم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناراحت بودم از اینکه دارم گولش می زنم.اون که گناهی نداره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارایش ملیحی کردم یه شلوار شیش جیب پوشیدم.داروی بی هوش کننده و دستمالی که بهش اغشته کرده بودم و گذاشتم تو جیب کنار زانو شلوارم .با همون مانتو ی که رفته بودم رستوران اومدم بیرون شقایق تو ماشینش منتظرم بود.شقایق دوسال از من بزرگتره نتونست ادامه تحصیل بده برای همین منشی دفتر اریا منش شد.چهره معمولی داره اماتنها چیزیش که ادم وبه خودش جلب می کنه هیکل خوش فرمشه .ارایش غلیظی کرده بودکه چهره اش وبا مزه تر می کرد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسلام کردم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام.حاضری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره.شقایق اگر می ترسی از الان بگو نمی خوام پای تو هم گیر باشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه وقتی می گم رومن حساب کن یعنی تا اخرش و هستم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماشین وروشن کرد وراه افتاد.تو دلم هول ولای بود که نگو. حالا که رضا وندارم برام فرقی نداره.شاید اگر رضا ترکم نمی کرد از این کارم دست می کشیدم .اما الان مصمم تر شدم.ساعت9 بود وارد محله ای شد که تا الان حتی اسمشم نشنیده بودم چه برسه به اینکه به چشم دیده باشم.خونه اریامنش اینجاست؟ کلا4تا خونه بیشتر تو محله ای که رفتیم نبود...ولی عجب خونه هایی بودن ها...سرم گیج رفت مردم تو چه خونه هایی زندگی می کنن حالا ما اجاره نشین ها کجا زندگی می کنیم؟قلبم تند تند می زد داشتم پشیمون می شدم که شقایق پرسید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حالا می خوای چیکار کنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ببین من جلوی در خونه اریا منش دراز می کشم.وقتی من و پیدا کرد دستمال بی هوش کننده و جلوی دماغش می گیرم تا بی هوش شه بعد میای کمک باهم می بریمش باغ بهشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوبه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشقایق رفت تو ماشین نشست من هم جلوی در دراز کشیدم چند دقیقه ای گذشت ونیومد داشتم به اریا منش فکر می کردم.شقایق می گفت چهره اش محسور کننده اس البته من یه همچین چیزی و قبول ندارم.چهره محسور کننده مخصوص زن هاست. نه مثل اینکه این یابو علفی نمی خواد بیاد؟یعنی واقعا نمی خواد بیاد؟من اون وسط اوشگول شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بد تر از این نمی شه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای چرا می شه.بارون گرفت تو دوراهی رفتن وموندن بودم که ماشینی جلوی در نگهداشت.صدای قدم های یه نفر و می شنیدم.مرد بود اومد به سمتم.پرسید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خانوم.خانوم.حالتون خوبه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنباید چشام وباز کنم.حس کردم یه دستش و زیر پام واون یکی دستش وهم زیر کمرم انداخت و منو از زمین جدا کرد.خدایا غلط کردم بلا نسبت گه خوردم این داره من و کدوم گورستون دره ای می بره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبوی عطر تندش توی دماغم پیچید بدجور مستم کرده بود.کمی هم سردرد گرفتم.اخه بگم خدا چیکارت نکنه این چه عطریه زدی دارم دیوونه می شم.همینجوری تو بغلش بودم. دستاش داغ شده بود گونه ام به سینه لختش چسبیده بود.یعنی وضعی داشتم من دراون موقعیت.داشتم گر می گرفتم که اروم من و روی یه چیز نرمی گذاشت .با دستم اروم اطراف و لمس کردم.فکر کنم مبله.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچقدرم نرمه...اروم وبا ملایمت دستای نرم و گرمش و گذاشت روی گونه هام و بعد تکونش داد و گذاشت روی پیشونی ام. دستاش کمی لرزش داشت نفس هاش به لب هام می خورد ضربان قلبم رفته بود روی1000 داشتم عقلم واز دست می دادم.اصلا یادم رفت برای چه کاری اومدم به این جا؟دوبار اروم به گونه ام زد وخیلی مهربون و کشیده گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خانوم خانوم؟حالتون خوبه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوتا از انگشت هاش و زیر گلوم گذاشت...اروم چشمام وباز کردم که کنف نشم یارو بگه خودش و به بیهوشی زده.پلک های خیسم از هم جدا شدن.صورتش نزدیک صورتم بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیا حضرت عباس....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین دیگه کیه؟اولین چیزی که توجه ام و جلب کرد چشاش بود.چشای درشت طوسی که بر اثر انعکاس نور می درخشید.قلبم محکم می کوبید به قفسه سینه ام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعجب هیبتیه؟مژه های پرپشت مشکی ابروهای تیز و کشیده که زیرش مرتب بود.موهای جوگندمی تقریبا بلندی که چون روی من خم شده بود موهاش رو هوا معلق بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباش که عقل واز سرم پرونده سرخ سرخ .گوشتی.فک چهارتیکه و چونه نوک تیزش که یه چاله کوچولو روش داره.خدایا چه تیکه ای درست کردی پدر سوخته اینقدر خوشگله نمی تونم چشام و کنترل کنم.پلک هم نمی زدم میل خواصی به تماشا کردنش داشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاحساس می کنم اگر بخوان ماروبا هم مقایسه کنن اون یه پسر خوشگل و خوشتیپه مرتبه اما من یه دختر معمولی که گلاب به روتون روم تگری زدن.من دربرابر اون یه دختر معمولی ام...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشام پایین تر رفت روی لباساش ثابت موند دکمه هاش تا پایین تر از سینه اش باز بود و سینه برنزه اش و نشون می داد.چه هیکل چهار شونه ای هم داره خدا به داد صاحبش برسه...لابد از داشتنش ذوق زده می شه.خدایا؟؟؟؟چرا بعضی ها اینقدر خوشگل پولدار باهوشن؟اما من معمولی گدا گدول بدبخت کودنم؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن احمق وباش سه ساعت دارم این و تحلیل بررسی می کنم.الان می گه این دختره ندیدبدیده.نمی دونم چرا ولی اونم داشت به من نگاه می کرد.من به زیبایی اون نگاه می کنم اون به چیه من نگاه می کنه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستم و کردم تو جیب شلوارم و دستمال ودر واردم قبل از اونی که بخواد حرکتی کنه گذاشتم روی دهنش اول تعجب کرد اما بعد که فهمید چی به چیه خواست حرکتی کنه اما دیگه دیر شده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irافتاد روم.نمی دونم چرا قلب اونم تند تند می زنه؟یعنی بخاطر بیهوش کننده است؟اروم انداختمش کنار و به شقایق زنگ زدم جواب داد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی شد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شقایق بیا کمک این سنگینه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اومدم دروباز کن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپریدم سمت در سالن ودکمه ایفون و زدم تا شقایق بیاد یه نگاه به اطراف انداختم خونه سه طبقه بود که از داخل به صورت مارپیچ پله می خوره روی پله ها هم یه فرش طولانی قرمز پهن شده بود طبقه پایین جز یه در اتاق دیگه ای نداشت که فکر کنم اونم اشپزخونه است.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدکور طبقه پایین مشکی وسفید بود.مبل های چرم مشکی و سفید که مدل شطرنجی داشت سالن واقعا دیدنی کرده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین پولدارا هم چه دل خوشی دارن؟کف پوش ها هم به رنگ سفید بود فرش نو با ریشه های بلند وسط سالن پهن شده بود فرش های سنتی کوچیکی هم روی دیوار وصل شده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشقایق اومد داخل و سوتی کشید و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_واییییییی عجب خونه ایه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره.قشنگه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_می گم بیا این اریا منش و تورش کن این خونه مال تو شه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بروبابا این دختر بازی که من می بینم اهل ازدواج مزدواج نیست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_فکر می کنی.به نظر من که چون ایران بزرگ نشده قید وبندی نداره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه دستش و انداختم روی شونه ام کیف و سوییچش برداشتم .شقایق هم یه دستش و گذاشت روی شونه اش .چقدر سنگینه غلط نکنم 90کیلویی می شه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین اگر رو یه نفر بیفته دهن طرف اسفالته...یا مثلا دهن زنش صاف می شه.با هزار و یه بدبختی از سالن خارجش کردیم.دم در بودیم که یه پسر جوون از کمری سفیدش پرید پایین واومد سمتمون و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام خانوم ها ارشام چیزیش شده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشقایق به من من افتاده بود ولی من خودم و جمع وجور کردم و با پررویی گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شما دکتری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه نزدیکانتون دکتره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس به شما ربطی نداره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدهنش باز موند داشت عصبانی می شد که با کیف زدم به شونه اش و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خودتو ناراحت نکن شیرت خشک می شه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا کمک شقایق اریامنش و گذاشتیم تو ماشین شقایق راه افتاد.داشتیم می رفتیم سمت باغ بهشت.باغ بهشت یه باغ خانوادگی که برای مادرم وخاله ام وداییمه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه تیکه از بهشته.گلهای رنگارنگ از گل سرخ و رز های رنگی و ارغوانی و شب بو و...تا در ختهای نارنج و نارنگی و پرتقال .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه اتاق هم ته باغه که بهش می گن اتاق هجله اکثرا عروس داماد های فامیل شب بعد از ازدواجشون وتو این اتاق می گذرونند.با ماشین وارد باغ شدیم.چون شب شده گلهای شب بو هم باز شدن عطرگلهای مختلف تو باغ نور مهتاب...همه و همه دست به دست هم دادن تا زیبایی باغ وهزار برابر کنند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا سختی اوردیمش تو اتاق هجله و انداختیمش روی تخت.دستها وپاهاش و با چسب 3سانتی بستم فقط دهنش وباز گذاشتم تا بتونه نفس بکشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشقایق پرسید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پونه جان امشب وبمونم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه دیگه برو فقط مراقب باش سوتی ندی؟به شوهرت گفتی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوبه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس مراقب خودت باش.این چوبم بگیر اگر خواست بهت حمله کنه بزنش...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگونه ام وبوسید و رفت.اتاق هجله یه اتاق 12 متری که یه تخت سلطنتی وسطش قرار داشت یه پنجره هم تو ضلع غربی اش قرار گرفته بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرش سنتی قرمز رنگی هم کل اتاق و پوشونده بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاریامنش اروم روی تخت خوابیده بود برای یه لحظه دلم به حالش سوخت اخه این بدبخت چه گناهی کرده بود که من می دزدیمش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالشت و از کنارش برداشتم انداختم روی زمین.در و قفل کردم کلیدش و گذاشتم تو جیبم و دراز کشیدم.یه حس خواصی داشتم تا الان با یه مرد غریبه تو یه اتاق نخوابیده بودم. هرچند دست وپای اون بیچاره بسته شده ولی باز احساس گناه می کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحتی یاد رضا هم از ذهنم رفت بیرون فقط چهره این اریامنش تو ذهنمه.فکر کنم 30سالی داشته باشه.خیلی خوشگل و خوش هیکله.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواییی من چرا دارم به این فکر می کنم؟اهه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند بار سرم وتکون دادم تا فکر وخیالش از ذهنم بره بیرون.صفحه گوشی م روشن شد.شقایق بودکه اس ام اس داد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اگر کاری داشتی بگو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم جواب دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه.خوب بخوابی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاس ام اس و که فرستادم چشم به صفحه موبایلم افتاد عکس پیش زمینه اش عکس من و رضاست که تو توچال انداخته بودیم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir****
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهی از این پهلو به اون پهلو می شدم هر کاری کردم خوابم نبرد.کیفش و برداشتم و گذاشتم کنار بالشتم .تو جیب هاش و گشتم جز کیف پولش چیز دیگه ای نبود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سراغ کیفش سامسونتش رمز داشت.یعنی چند می تونه باشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیف پولش و نگاه کردم کارت ملی اش توش بود.شماره شناسنامه اش و زدم.نشد.سال تولدش و زدم نشد روز وماه تولدش و زدم نشد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه.اعصابم خورد شد پس چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپریدم بالای سرش و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هی بیدار شو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتکونش دادم بیدار نشد چندبار دیگه امتهان کردم بازم بیدار نشد یه سیلی اب دار زدم بهش از جاش پرید خودش و تکون داد اول گیج به اطراف نگاه می کرد.بعد دست هاش و تکون داد دید بسته است پرسید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_این جا کجاست؟تو کی هستی؟من کجام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_این جا جهنمه.من عزراییلم. تو هم مردی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_یالله بگو رمز کیفت چنده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تا نگی کی هستی و من وبرای چی دزدیدی چیزی نمی گم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هی یابو علفی اول رمزو بگو بعدا می فهمی برای چی دزدیدمت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_یابو علفی باباته افریته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_افریته مادرته گوساله.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شانس اوردی دستم بسته اس واگرنه همیچین بلایی سرت میاوردم که مرغای اسمون به حالت های های گریه کنند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اها باشه...حالا رمز وبگو واگرنه من کاری می کنم که مرغای اسمون به حالت هر هر بخندن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکش قفل شده بود دندوناش و روهم فشار می داد. چند بار خودش وتکون داد تا شاید دستاش باز شه.یه چاقوی کوچیک از تو جیبم دراوردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترسید گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بچه ننه ترسو رمز وبده واگرنه خونت وحلال می کنم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه.باشه.چهارتا صفر.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_عجب پروفسوری ام من خودم چرا امتهانش نکردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هی نره خر دستم داغون شد بازش کن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندیدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هی تو شرتت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوایی گند زدم...چی گفتم غش غش زد زیر خنده...حالا بخند کی نخند.بعد جدی شد و پرسید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_این جا کجاست چرا من و دزدیدی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_این جا اتاق هجله اس خواستم حامله بفرستمت خونه تون برای همین دزدیمت....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقرمز شده بود.نمی دونم بخاطر خنده بود یا عصبانیت اما خنده عصبی کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب دختر خوب اگر از من خوشت میومد می گفتی مطمئن باش من دست رد به سینه هیچکس نمی زنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخون خونم ومی خورد چی داره می گه؟؟؟من فقط شوخی کردم...ادامه داد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تا الانبا چند نفر خوابیدی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا مشت زدم تو فکش.صورتش به سمت چپ من کج شده بود.برگردوندش طرفم و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_از همون موقع که جلوی در خونه ام خودت وبه بیهوشی زده بودی باید می فهمیدم از این هرجایی ها هستی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا بیخیالی جواب دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ننه ات هرجاییه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکارد می زدی خونش درنمیومد.به سمتم متمایل شد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جرئت داری دستم وباز کن تا بهت بگم کی کجاییه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جرئت که ندارم.حوصله اش هم ندارم.الان می خوام تو کیفت فضولی کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حق نداری بهش دست بزنی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من بازش می کنم تو نگاه کن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرمز و وارد کردم و مدارک مربوط به دادگاه بود.یه نگاه سر سری انداختم و بقیه حکیف و جستجو کردم که صدای موبایلش بلند شد روش نوشته بود مامان...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروبه اریامنش گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مامان جونته جواب بدم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به پیغمبر جواب بدی من می مونم وتو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس جواب می دم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_توروخدا جواب نده هردوتامون وبدبخت می کنه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس دیگه حتمی شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدکمه سبز و زدم.اریامنش بدجور سرخ شده بود.دود از سرش بلند شده بود با عشوه جواب دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جونم مامانی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شما؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مامان پونه ام دیگه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای خاک عالم تو سرم چرا اسمم ولو دادم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پونه کیه.کدوم پونه نکنه تو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای خیلی قشنگی داشت مثل گوینده های رادیو واخبار بود...با عشوه پرسیدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مامان جون؟؟؟من دوست دختر ارشامم دیگههه...من ویادت نیست؟؟؟پونه نیکنام...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفامیلی مو تغییر دادم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ماشالله پسرم دخترای تهرون واباد کرده کدوم یکی هستی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اخری همون که دلش و برده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاریامنش دیگه داشت منفجر می شد.گوشه لبش و می جوید مادرش پرسید:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حالا اون جاست؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه عشقم خسته بود خوابید...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اها...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشی وقطع کرد...بلند بلند می خندیدم...اریامنش فکش قفل شده بود گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_می کشمت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جوجه تر از این حرفای جیگرم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرنیا
00عالیییی حرف نداشت مخصوصا فنی که آخر رمان پیاده کرد
۱ ماه پیش,,باران
۲۸ ساله 31رمانش عالی بود فقط جلد دومشو از کجا تهیه کنم
۲ سال پیشملینا
۱۳ ساله 00فهمیدی به منم بگو
۵ ماه پیشyeganeh
00سلام لطفا جلد دومش رو هم قرار بدید نمیاره هرچی جست و جو کردم در کل رمان غافلگیر کننده ای بود و آخرش خیلی باحال و هیجان انگیزه و نیار هست جلد بعدی باشه لطفا قرار بدید
۵ ماه پیشyeganeh
00رمان خوبی بود ولی نقش و شخصیت های اضافی خیلی دوست و حالت غافلگیر کننده بود درکل رمان خوبی بود و پایانش باحال بود جلد دوم این رمان نمیاره لطفا بزارید ممنونم :)
۵ ماه پیشایلا
۱۹ ساله 00خیلی چرت بود باهمه بود دلم به رضا خیلی سوخت پونه با هاش بازی کرد نویسنده تازه کاره بود
۶ ماه پیشمنا
00جلد دومش رو چرا نمیاره؟
۶ ماه پیشدرسا
۱۶ ساله 10چقددد اسکالانه همش گنده گوزی بود دختره چ دل خجسته ای داشت اقا از همههه خوشش میومد😐
۱ سال پیشاتانا
۱۲ ساله 00سلام گلم خیلی رمان گروگانگیر دوستداشتنی قشنگیه وقتی تمومش کردم خواستم گریه کنم مرسی لطفاً فصل دوم رو بزار
۷ ماه پیشRoghi
۱۳ ساله 00جلد دومش بالا نمیاد
۸ ماه پیشستایش
00چرا هر کی از راه میرسه عاشق پونه میشه
۱۰ ماه پیشHadise
00گروگان دوست داشتنی برام جالب بود اما نه خیلی ، ولی خدا وکیلی آخرش با حال بود
۱۰ ماه پیش:(شکلات عشقمم):
۱۳ ساله 00عاقا جلد دومش نمیارهههه
۱۱ ماه پیشOmoli
۱۷ ساله 00رمان نسبتا خوبی بود اما خیلی نقطه ضعف داشت وزیادی در قلمش زیاده روی کرده بود
۱ سال پیشنازین
00عالی بود کلا نا رمان های دیگه فرق داشت مثل رمان های دیگه نبود موقع ی عروسی شاد خرم برن و..... کلا عالی بود دست نویسنده درد نکنه
۱ سال پیشالین
30وایییی خیلی رمان چرتی بود هر کی از راه میرسید عاشق پونه میشد پونه هم عاشق اونا نخونین بهترع تازع از اول تا اخرش گروگان گیری بود
۱ سال پیش
اسنا
00قشنگ بود ولی جلددومشعشق و جنگ دانلود نمیشه