رمان عشق مخفی به قلم مریم نصرتی و فرشته سادات موسوی
ژانر #عاشقانه #پلیسی
خلاصه :
دختري از جنس پاكي ولي گستاخ ، پسري سخت ولي مرد، كه تو يه داستان پيچيده و پليسي گير هم ميفتن …. پسري به اسم ايليا كه براي ماموريتش مجبوره كه راننده يه خلافكار باشه ….خلافكاري كه دختري به اسم ادرينا داره و…
ادرینا:
اوووف خدا مردم از گرما ،الهی زلیل شی ستاره مردم
نمیری دختر توی این هوای گرم منو برده بیرون.ستاره بخدا خفت میکنم من دیگه با تو گورستون هم نمیام
ستاره : ببند دو دقیقه فکو عه 1 کیلو تف جمع شده
یکی یکی دختر چخبرته بعدشم بپر پایین تا نفلت نکردم،
ادرینا: خفه باووو،خب بگذریم میبینمت هانی
ستاره: نبینمت گمشو
ادرینا: باباي
***********
از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت در خونه در حیاط رو زدم مش باقر(باغبونمون) در رو باز کرد گفتم: به به مشی جون چه خبر اوضاع چطوره بالاخره راضی شد .؟
اخه مش باقر عاشق اشپزمون شدهاونم هی ناز میکنه!
مجال حرف زدن بهش ندادمو گفتم خب مشی جون وقتتو نمیگیرم عزت زیاد
ازت محوطه باغ گذشتم رسیدم به در خونه ،
در رو باز کردم رفتم تو صدای بابا و ی نفر دیگه
داشت میومد در تعجب بودم اخه بابا میثم هیچ وقت دوستاشو خونه نمی اورد
بیخی فکرای درو پیتی دلو زدم به دریا و رفتم تو
دیدم بابا روي مبل نشسته و روش به منه و یک شخص مذكر دیگه که رو مبل نشسته اما پشتش به منه و منو نمیدید .اروم سلام دادم
بابا بلند شد و گفت : به به ادرینا جان خوش اومدی بابا
زیر لب ممنونی گفتم
اه اه مرتیکه سه نقطه.بلد نی سلام کنه
اه ادی به توچه
صدای بابا رو شنیدم و از فکر بيرون اومدم
ادرینا جان بابا ایشون از این به بعد راننده جدیدمون هستن
اکبر اقا کار براش پیش اومد استعفا داد
و از امروز ایلیا جان راننده شخصی من و شماعه
تو دلم گفتم :ای بابا ،این بابای ماعم دم به دقیقه هفته به هفته یکی رو میاره بازم شروع شد گارگاه بازی یه هفته از اق اکبر راحت بودیما
سرمو بلند کردم وای خدایا چه با نمکه این ایلیاعه {چه زود خودمونی شدی ادی}
وای خدایا چشاش موهاش
وای اندامشوخدایا چه هلوییه حیف واسه رانندگی
ای مرض ادی تو انقد چش چرون نبودی دختر بسه انقد انالیز پسره مردم
ولی عجب تیکه اییه نامصب
آدی کم زر بزن
دستمو بردم جلو گفتم خوشبختم (هه فک کردی واسا ببین من به بتو دست بدم )
تا خواست دستمو بگیره کشیدم عقب ک تای ابروشو بالا داد و یه اخم کع وای مثلا ترسیدم
منم ی لبخند ژکوند زدم تا حرصش دربیاد چلغوز
ایلیا: خانوم نمیخوایین معرفی کنید خودتونو ؟
اوهووو لفظ قلمو ببین جمع کن خودتو باو
ادرینا: من ادرینا اهتمام هستم و شما،؟
ی پوزخند زد ،
بیشعور پوزخند میزنه بی شخصیت
مغرور سه نقطه !ایلیا: منم ایلیا رادمنش هستم
به درک که هستی خو چه کار کنم(والا)
بعد اتمام مجلس معرفی کنون
رو به باباشدم و گفتم :
بابایی خیلی خستم اگه عیبی نداره من برم توی اتاقم؟با اجازتون
اقا میثم(بابای ادرینا): برو عزیزم
بعد حرف پدرم رهه افتادم سمت اتاق وقتی رسیدم ب اتاق عین جنازه افتادم رو تخت البته دور از جون من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(اها یادم رفت خودمو معرفی کنم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن ادرینا اهتمام هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir22 ساله از تهران
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشر و شیطکن البته و کمی زبون دراز)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم شال و مانتو و شلوار رو دراوردم همونجور انداختم رو صندلی و پیش به سوی تخت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمو انداختم رو تخت مدتی نگذشت که به خواب فرو رفتم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای زنگ گوشیم که همیشه رو اعصابم بودای بر پدرت ستاره این چبه گذاشتی رو زنگ تلفنم نگاه تو رو خدا صدای برنامه کودک پلنگ صورتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاه ب صفحش کردم دیدم بعلهه حلال زاده ام ک هس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحواب دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبنال!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره: جیییغ ...بیشعور یه بار نشد بگی جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب تو فرض کن جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره:بی ترادب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب کارتو بگو که از خواب بیدارم کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره: میخوام بیام خونتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب به درک بیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکصافت خیر سرت دوستتما همه دوست دارن ما یه افلیج
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب باشه عشقم گمشو تشریف بیا .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیبینمت باباي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا جان بابا ایشون از این به بعد راننده جدیدمون هستن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاکبر اقا کار براش پیش اومد استعفا داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو از امروز ایلیا جان راننده شخصی من و شماعه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو دلم گفتم :ای بابا ،این بابای ماعم دم به دقیقه هفته به هفته یکی رو میاره بازم شروع شد گارگاه بازی یه هفته از اق اکبر راحت بودیما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو بلند کردم وای خدایا چه با نمکه این ایلیاعه {چه زود خودمونی شدی ادی}
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای خدایا چشاش موهاش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای اندامشوخدایا چه هلوییه حیف واسه رانندگی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای مرض ادی تو انقد چش چرون نبودی دختر بسه انقد انالیز پسره مردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی عجب تیکه اییه نامصب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآدی کم زر بزن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو بردم جلو گفتم خوشبختم (هه فک کردی واسا ببین من به بتو دست بدم )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا خواست دستمو بگیره کشیدم عقب ک تای ابروشو بالا داد و یه اخم کع وای مثلا ترسیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم ی لبخند ژکوند زدم تا حرصش دربیاد چلغوز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا: خانوم نمیخوایین معرفی کنید خودتونو ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوهووو لفظ قلمو ببین جمع کن خودتو باو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: من ادرینا اهتمام هستم و شما،؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی پوزخند زد ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیشعور پوزخند میزنه بی شخصیت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمغرور سه نقطه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا: منم ایلیا رادمنش هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه درک که هستی خو چه کار کنم(والا)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد اتمام مجلس معرفی کنون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو به باباشدم و گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابایی خیلی خستم اگه عیبی نداره من برم توی اتاقم؟با اجازتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقا میثم(بابای ادرینا): برو عزیزم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد حرف پدرم رهه افتادم سمت اتاق وقتی رسیدم ب اتاق عین جنازه افتادم رو تخت البته دور از جون من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(اها یادم رفت خودمو معرفی کنم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن ادرینا اهتمام هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir22 ساله از تهران
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشر و شیطکن البته و کمی زبون دراز)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم شال و مانتو و شلوار رو دراوردم همونجور انداختم رو صندلی و پیش به سوی تخت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمو انداختم رو تخت مدتی نگذشت که به خواب فرو رفتم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای زنگ گوشیم که همیشه رو اعصابم بودای بر پدرت ستاره این چبه گذاشتی رو زنگ تلفنم نگاه تو رو خدا صدای برنامه کودک پلنگ صورتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاه ب صفحش کردم دیدم بعلهه حلال زاده ام ک هس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحواب دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبنال!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره: جیییغ بیشعور یه بار نشد بگی جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب تو فرض کن جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره:بی ترادب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب کارتو بگو که از خواب بیدارم کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره: میخوام بیام خونتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب به درک بیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکصافت خیر سرت دوستتما همه دوست دارن ما یه افلیج
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب باشه عشقم گمشو تشریف بیا .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیبینمت بابای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irايليا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا فشار دادن ايفون صداي خدمتكار بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-رادمنش هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بفرماييد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا درست كردن يقه كت خوش دوختم وارد حياط شدم از حياط گذشتم و وارد پذيرايي بزرگ و مجللشون شدم از سرو وضع خونه كاملا معلوم بود كه ثروتنمندن.!با گذشتن از دوپله اقاي اهتمام رو روبروي خودم ديدم .با غرور هميشگيم جلو رفتم و دستم و دراز كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حال شما چطوره اقاي اهتمام؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهتمام:ممنون،خوشحالم دوباره ميبينموتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منم همينطور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستشو به سمت مبل هاي سلطنتي شيك دراز كرد-بفرماييد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشستم رو مبل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهتمام:راستش من تا الان راننده هاي زيادي رو استخدام كردم ولي خب تقريبا از بيشترياشون راضي نبودم شمارو هم بخاطر سابقه و تعريف زيادي كه شنيدم استخدامتون كردم،،،،،..!من دشمنان زيادي دارم و خيلي براي دخترم نگران هستم كه بلايي سرش نيارن وامامهم تر دخترم كه جوونه و بازيگوش اصلاهم از مراقب و راننده خوشش نمياد به قول خودش همه رو ميپيچونه!و اينكه اميدوارم شما..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينكه خواست ادامه ي صحبتش رو بگه صداي دختري اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهتمام: ادرينا جان بابا ايشون راننده جديدمون هستن اكبر اقا كار براشون پيش اومد استعفا داد و از امروز ايليا جان راننده شخصي من و شماعه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه قيافه دخترش يا همون ادرينا نگاه كردم قيافه زيبا و شيطوني داشت دستش و جلوم دراز كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرينا:خوشبختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.خواستم دستشو بگير كه دستشو عقب كشيد و يه لبخند ژكوند زد دختره ي لوس بي مزه با اخم يه تاي ابروم و بالا انداختم با غرور بهش نگاه كردم و گفتم:خانم نميخوايد معرفي كنيد خودتونو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرينا:من ادرينا اهتمام هستم و شما؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه پوزخند به قيافه مثلا با شخصيتش زدم و گفتم:منم ايليا رادمنش هستم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو به پدرش كرد و گفت :بابايي خيلي خستم اگه عيبي نداره من برم تو اتاقم با اجازتون و رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهتمام :برو عزيزم .بلافاصله بعد از رفتنش خدمتكار شربت ها رو روي ميز گذاشت جلوي من واهتمام تعضيم كرد با تكوندن خاك هاي فرضي كتم رو به اهتمام كردم و نشستم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهتمام :پس اگه موافق باشي برگه رو امضا كنيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستام و تو هم ديگه قلاب كردم و به جلو خم شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-موافقم و مطمئن باشيد پشيمون نميشيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهتمام:اميدوارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس از إتمام حرفش بلند شدم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-فردا خدمتتون ميرسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهتمام:ميبينمتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه عقب گرد كردم و از حياط گذشتم سوار ماشين گرون قيمتم شدم كتم و در اوردم و به دخترش ادرينا فك كردم اميدوارم باهاش به مشكل نخورم تو همين فكرا بودم كه گوشيم به صدا در اومد روي اسمشو نگاه كردم پرهام بود ...صدام و صاف كردم و جواب دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چطوري داداش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام:فناتيم چخبرا ؟شب چيكاره اي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همه كاره و هيچ كاره!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام با صداي شوخي گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام :اون و كه بلللله ميدونم شب خونه كاميار دعوتيم پايه اي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چهار پايه ام ساعت چند؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام:ساعت 8 ايليا مي...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشت ادامه حرفش و ميگفت كه يهو صداي گوش خراشي اومد صداي دروگه دختري و شنيدم گفت هوووووش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام :هوش تو كلات خانم چته افسار دريدي گوشيم افتاد !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانمه:اوووف حالا انگار چي شده ايشششش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد صداي پرهام تو گوشيم پيچيد كه گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام :الوايليا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداي خندوني گفتم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو دادا چي شد ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام :هيچي يه جيگر تنه زد بهم گوشيم افتاد زود رفت نتونستم مخشو بزنم ها اه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خودتو ناراحت نكن دفعه بعدي ايشالا!..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثلا با صداي عاجزانه اي گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام:ايشالا !!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تو ادم نميشي شب ميبينمت عزت زياد..!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام:شرت كم...!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشيو قطع كردم و با خنده استارت زدم راه افتادم سمت خونه....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد قطع تلفن باز خودمو انداختم رو تخت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم به امروز و به اون پسره فکر میکردم که صدای در ریشه افکارمو پاره کرد پاشدم رو تخت نشستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره مثل همیشه با جیغ جیغ هاش وارد اتاقم شد ای بر خروس معرکه لعنت هی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره: سلوووم عجقم خوفی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: ای مرض عین ادم بحرف بخدا تو ادمی انسانی داری نفس میکشی ادم شو یکم ستاره بخدا فردا میترشی دبه میخرم براتا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره : اووووو واسا واسا باهم بریم چه خبرته گاز دادی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب بابا توام باز شد ننه بزرگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: تو ادم نمیشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: خب چکار میکنی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره: سلامتی رهبر تو چکار میکنی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: هی میگذرونیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامروز انقد حوصلم سر رفته بود که نگو ساعت 12 با ستاره از راه رسیده بودیم دیگه مرده بودم از اتاق بیرون نرفتم تا ساعت 7 که الانه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم میخواست برم خرید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه ستا گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستا اجی جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحوصلم پوکیده میای بریم بیرون خرید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره: په چی میام اماده شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: توام ک منتطر بودی همچین حرفی از دهنم خارج شه تا بری خرید دیگه نه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره: ایشه بلند میشی یا جرثقیل بیارم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: خو پاشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم رفتم سمت ایینه خودمو نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدایی قیافم اوکی بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان خدا بیامرزم میگفت دخترم مثل ماه می درخشه با فکرش دلم براش تنگ شد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهی خدا چرا انقدر زود رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباز خودمو تو ایینه دیدم: یه دخنر مو مشکی بلند با چشای ابی ابرو های قهوه ایی بلند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوستی سبزه لبایی قلوع ایی .و دماغی مملی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره با انداختم زمین با صورت افتادم دماغم شکست عمل کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتقصیر این عجوبه است وگرنه مملی نمیشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغرق قیافم بودم که چیزی محکم خورد تو ملاجم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم دیدم ستاره است :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای بمیری سرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره: کری یا پنبه گوشته سه ساعت دهنم کف کرد و زیر پام امازون سبز شد خانوم خودپرست سه ساعت خودشو تو ایینه دید میزنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا خوشگلی این تن بمیرع خوشگلی اماده شو شب شد اه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: باشه سریع اماده میشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سمت کمدم ی مانتو سورمه ای تازانو جلو باز برداشتم استیناش سه رب بود پوشیدم یه سلوار لی تنگ مشکی پوشیدم زیر مانتو هم یه زیر سارا فونی مشکی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشال سورمه ایی هم سرم کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهای صافمو هم گیس کردم با کش بعد شالو پوشیدم مو جلو اینه ایستادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیخواستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز بی روحی صورتم دربیاد یه برغ لب زدم و یه ریمل و کیف سورمه ایی هم برداشتم گوشیو کارت و انداختم توشو د بدو ک رفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز پله ها اومدیم پایین دیدم یاسی خانوم داره گرگیری میکنه تعجب کردم پس الناز کو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سلام دادم یاسی خانوم اشپزمون بود زن اینده مشی جوون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسلام دادم و جواب و داد و پرسیدم : یاسی خانوم پس الناز کو باز کجا رفت شما با این کمر دردتون سرپا ایستادین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگلم رفته مرخصی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: بازم .باید با بابا حرف بزنم نمیشه که 7 روزه هفته 8 روزشو نیست ای باوو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباش یاسی جونم من با ستاره میرم خرید بابا اومد بگو رفته خرید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاسی خانوم: باشع دخترم خدا به همرات مواظب باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبگو اقای رادمنش ببرتتون داره هوا تاریک میشه بده دو تا دختر جوون تنهایی تو خیابون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: قربون دل مهربونت باشه با اون میریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدافظی کردمو اومدیم بیرون از باغ گذشتیم و رفتیم دیدیم بعععله اقا حاضر و اماده جلو دره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه چش قره توپ براش رفتم و در عقبو باز کردم اول ستاره نشست بعد من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم سوار شدو ادرس ز پاساژ و دادمو راه افتاد به سمت پاساژ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه اه گند اخلاق اخما رو انگار ارث باباش دس منه ..لولو خرخره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از چند دقیقه که برای چند سال گذشت رسیدیم ستاره از اون در من از این در پیاده شدم و محکم بهم کوبیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره چون جلوجلو میرفت حواسش نبود داشتم میرفتم که از ماشین پیاده شد و دستم رو گرفت و زل زدیم بهم که گفت چته عین بز زل زدی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای خدایا از پروییش دندونامو روی هم سابیدم مو گفتم دیدن خر صفا داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینو گفتم دستمو محکم فشار داد و عضب ناک نگاهم کرد که همون لحظه نزدیک بود خودمو خیس کنم اه گند اخلاق
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفت: چرا در ماشینو کوبیدی ارث بابات دستشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم: اره مگه نمیدونی اینو بابام خریده فک کردی کی هستی اینجوری با من حرف میزنی هان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا:بهت نشون میدم کی هستم صبر داشته باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: لطف کن دستتو بکش محرم نامحرم ک حالیته نه؟البته بعید میدونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینو گفتمو رفتم به سمت پاساژ با ستاره داشتیم میچرخیدیم که یه لباس چشممو گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه لباس مشکی شب بلند کمرش کلن طور بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو گردنی بود خیلی زیبا بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست ستاره رو کشیدیم رفتیم تو فروشندش یه پسره سوسول بود داشت میخورد ادمو اه نکبت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسایزمو گرفتم رفتم پرو خیلی خوشگل بود فیت تنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومدیم بیرون پولو حساب کردیم رفتیم سمت کیف و کفش یع کیف و کفش ست مشکی گرفتم با یه مانتو کتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره: الهی ذلیل شی بچه پاهام درد گرفت دم به دقیقه لباس میخری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: بیا ساکت شو اه .گشنمه بیا بریم این فست فودیه ی چی بخوریم بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره: اوکی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ستاره رفتیم سمت پیتزا فروشی ی میتزا گرفتم نشستیم خوردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپولو حساب کردم اومدیم بیرون از پاساژ منو فک کردم اقا منتظر میمونه زهی خیال باطل اصلا به درک هفت سال سافلین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرتیکه خشک ،غرور ازش میباره یه تاکسی گرفتیم رفتیم سمت خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپول تاکسی رو دادم و با ستاره پیاده شدم ستاره دبه محض پیاده شدن تلفنش زنگ خورد رو رفت اون سمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم راه حیاط رو پیش گرفتم سرم پایین بود که به یه چیز عین سنگ برخوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: اخ اخ برپدرت لعنت چی بود ای ای دماغم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره به عمل کشیده نشه ولی دماغم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالهی قبرتو بشورم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو بلند کردم و دست از غر غر برداشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدایا ادم قحطه یا شانس من بدبخت فلک زده است اخه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیدم عین بز نگاه میکنه یه پرویی زیر لب نثارش کردم و راهمو ادامه دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشاش میخندید از حرفام اما انقد مغرورع که نیش مبارکشو باز نمیکنه اه اه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادم انقدر نچسب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراهمو ادامه دادم که با حرفش حرصی شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا: سعی کن چشمای کورتو باز کنی خانوم کوچولو؟هه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: تو که دیدی چرا یه راست اومدی ها؟کور هم عمه ی بابای دایی نتیجه ی خاله عروستونه نچسب بعدش فهمیدیم تو بزرگی من کوچولو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا: من هر چی دلم بخواد به هر کسی میگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: عه نه بابا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا: بابا؟ بهم نگو بابا احساس مسئولیت میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: ببین جایگاهتو که میدونی راننده جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس اسکی رو مخم نرو که کلکل با تو یکی رو ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا هم میتونی بری و بر و بر منو نگاه نکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا: اخی کوچولو گریه نکن کاریت ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم یه زره کرم ریختن به یه مورچه رو میخواست که اوکی شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد این حرفش راهشو گرفتو رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعه عه پرو پرو جلوم واستاده میگه مورچه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهت نشون میدم مرتیکه ...استغفرالله،اعصاب نمیزارن که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوی اتاق نشسته بودم که الناز واسه شام صدام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلب تاپو خاموش کردمو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهامو کلیپس زدم و دمپایی رو فرشی هامو هم پوشیدم و رفتم پایین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیدم بابا با این ایلیا خوب گرم گرفتن و صحبت میکنن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم با سر یه سلام دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو نشستم داشتم نوشابه میخوردم که چیزی محکم خورد به پاهام نوشابه پرید گلم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو بابا میثم از جاش بلند شد اومد سمتم ادی چیشد ادی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو کمرمو ماساژ داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irی لحظه نگام به ایلیا افتاد پدرتو درمیارم میزارم جلو چشات نشناختی منو من ادرینا اهتمام که پیش هیچ کس کم نمیاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچرخ تا بچرخیم اقای رادمنش با چشمام براش خط و نشون میکشیدم ک اونم با کارام لبخند میزد و این بدتر رو اعصابم میرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو ی لبخند زدم و نوش جون گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپاشدم رفتم سمت اتاقم درو بستم و هندسویری رو گذاشتم تو گوشم و اهنگ مورد علاقم رو play کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irايليا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از اينكه رسيدم خونه يه دوش حسابي گرفتم اومدم بيرون حوله رو تنم كردم و دمپايي رو فرشي هاي ست و حوله رو پام كردم....!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينطور كه زير لب شعر ميخوندم به سمت جلو رفتم و سشوار و از تو كشو برداشتم به پريز وصلش كردم و همينطور كه به صداي خوبم گوش ميدادم و ميخوندم روشنش كردم كه صداي موبايلم بلند شد ....!!!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوفي كشيدم و به سمت موبايلم رفتم....!شماره ناشناس بود اتصال و زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله بفرماييد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام من خدمتكار اقاي اهتمام هستم گفتن زنگ بزنم بگم بياين خانم ميخوان برن بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه الان ميام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينطور كه صحبت ميكردم به صورت خودكار كمربند حوله رو صفت و شل ميكردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ممنونم خدانگهدار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خداحافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irياد پرهام افتادم وااااي بگم نميام تا يه هفته دهنمو صاف ميكنه.....!!!! گوشيو برداشتم و شمارشو گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبوق...بوق...بو..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام:الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو پرهام چطوري؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام:مگه تو دكتري؟بنال ببينم چي ميگي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه شوخي گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هيچي دادا حرص نخور يبوث ميشي..!!فقط دوست دخترت با من رل زده ...!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام با گيجي مثلا هولي ساختگي:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام :ها؟چي؟كدومشون؟نگو كه سيمينه!!!!روژان هم نه هنوز تاريخ مصرف داره !!..هانيه ام كه منگله از اين عرضه ها نداره...!سارا هم كه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خنده و كلافگي ساختگي گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبسهههههه همه دختراي شهر با اينن ها شوخي كردم ايستگاه بودي...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام:اي كوفت ...اي درد...واستا gf كه داشته باشي من...!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بسه داداش كم زر بزن ،،،امروز نميتونم مهموني كاميار بيام كار برام پيش اومده ميدوني كه چي ميگم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام:اي بابا..اشكال نداره درك ميكنم دفعه بعدي..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پس خودت به كاميار بگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرهام:حله داداش قربونت خدافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خدافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينطور كه لباسامو تنم كردم زير لب غُر ميزدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا بخاطر اين دختره ي لوس ننر زبون دراز مهموني رفتنم به هم خورد ...!!گوشيم و برداشتم و از خونه بيرون رفتم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلوي در منتظر بودم ...!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديگه كم كم داشتم كلافه ميشدم..كه دختره با دوستش اومد بيرون ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه چشم غره رفت و دو جوابش پوزخند زدم كه با دوستش سوار شدن توي راه هيچ حرفي بينمون رد و بدل نشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوستش ادرس يه پاساژ و داد كه اونجا پيدا شون كردم ...!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوستش كه پيدا شد از ماشين اومد بيرون و درو محكم به هم كربيد اعصابم خط خطي شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپيدا شدم و دستش و كشيدم كه زل زد بهم نگاش كردم و با تمسخر گفتم:چته عين بز زل زدي بهم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدندوناشو روي هم سابيد و گفت:ديدن خَر صفا داره...!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستش و محكم فشار دادم و غضب ناك نگاش كردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا عصبانيت گفتم:چرا در ماشينو و كوبيدي به هم مگه ارث باباته؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرينا: اره مگه نميدوني اينو بابام خريده؟فك ميكني كي هستي كه اينطوري با من حرف ميزني؟ هان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بهت نشون ميدم كي هستم صبر داشته باش!!..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرينا:لطف كن دستتو بكش محرم و نامحرم كه حاليته؟البته بعيد ميدونم !!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاين و گفت و به سمت پاساژ رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهع وايسا نشونت ميدم وقتي با تاكسي برگشتي ميفهمي من كي هستم و يه من ماست چقد كره ميده!!!..،،!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار ماشين شدم و پام و روي گاز فشار دادم رفتم خونشون و توي حياط منتظر وايسادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحدود ٢ساعت بعد اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا كلي خريد توي دستش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكه همون موقعه تلفنم زنگ خورد و رفتم اون ور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكه احساس كردم يه چيزي افتاد برگشتم ديدم پاش خورده به سنگ افتاده!!!!...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه لحظه دلم يه جوري شد خواستم برم كمكش كنم كه پاشد جلوي خودمو گرفتم نرم دستش و بگيرم كمكش كنم پر رو ميشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزير لب غر زد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرينا:اخ اخ بر پدرت لعنت..!!چي بود؟دوباره دماغك به عمل كشيده نشه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم ميخواست بخندم ولي پر رو ميشد جلوي خودمو گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه پررو زير لب گفت وراهشو ادامه داد كه گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعي كن جلوي چشمتو ببيني خانم كوچولو هع!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرينا: تو كه ديدي چرا يه راست اومدي؟در ضمن كورم عمه ي باباي دايي نتيحه خاله عروستونه !...نچسب!!فهميدم تو بزرگي من كوچولو!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من هرچي دلم بخواد به هركي ميگم..!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرينا:عع نه بابا!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بابا؟بهم نگو بابا احساس مسوليت ميكنم!!..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرينا :ببين راننده جون رو مخم اسكي نرو..!كه حوصله كل كل با تو يكي رو ندارم!!! حالا هم ميتوني بري و بر و بر منو نگاه نكني!!..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اخي كوچولو گريه نكن كاريت ندارم!!!..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاين و گفتم و سريع محل حادثه رو ترك كردم كه دختره با پاچه نگيره...به سمت ماشين رفتم و و گوشيم و چك كردم...از پنجره نگاه كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديدم يه ذره حرص خورد و خود خوري كرد و بعد رفت خونه.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسيدم خونه ..سريع لباسام و عوض كردم و لم دادم جلويtvفيلم سينمايي داشت پفيلاي رو ميز و برداشتم و كوسن و بقل كردم به نگاه كردن ادامه دادم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشيم زنگ خود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاسم و نگاه كردم سرهنگ محبي بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدام و صاف كردم و صداي tvروكم كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو سلام سرهنگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرهنگ:سلام ايليا جان چطوري؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ممنونم سرهنگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرهنگ:با ماموريت چيكار ميكني؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-راستش هنوز اهتمام و جايي نبردم يعني خودش نخواسته فك كنم هنوز اعتماد كامل پيدا نكرده بيشتر دخترش و اينور و أونور ميبرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرهنگ :ميدوني كه اين ماموريت خيلي حياتيه نبايد كوچك ترين اشتباهي بكني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ميدونم سرهنگ تمام سعيمو ميكنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرهنگ:سرگرد ما تمام اميدمون به تو بايد بتوني اين ماموريت و هم مثل ماموريت هاي قبل موفقيت اميز پشت سر بزاري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اميدوارم سرهنگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرهنگ:ايليا به همين زوديا بايد شنود ها رو كار بذاري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سرهنگ فك ميكنم تو همين هفته بتونم كار بذارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرهنگ:خوبه مزاحمت نميشم ايليا جان مواظب خودت باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مراهميد خداحافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرهنگ: خدانگهدار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوووف به اولين روزي كه اين ماموريت و دادن بهم فكر كردم گفتن يه باند قاچاقه مواد مخدره كه بايد بتوني سردسته شون و پيدا كني از زير مجموعه هاشونم اهتمام رو گفتن با نفوذ توي خونه ي اهتمام و راننده بودنش ميتونستم به بالا بالا هاشون برسم با اينكه سنم يه ذره واسه اين كار كم بود ٢٨سال اما بخاطر سابقه خوبم اين ماموريت و دادن بهم خدا يا كمكم كن بتونم موفقيت اميز تمومش كنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت و نگاه كردم ١٢/٢٤ديقه بود خوابم گرفت tvرو خاموش كردم و به سمت اتاقم رفتم موبايلم و رو زنگ گذاشتم ساعت ٧ و بعد با كرختي رو تخت رفتم با فكر به ماموريت سختم اروم چشماش گرم شد و به خواب عميقي رفتم.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقد خسته بودم هندسویری رو در اوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگرفتم خوابیدم و گوشی رو گذاشتم ساعت 7
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو به خواب شیرینی خلصه رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای خدایا چی میشه این روزا تموم بشه من از دانشگاه خلاص بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم و به سمت سرویس رفتم دست و صورتمو شستم و با حوله خشک کردم رفتم سمت کمد ی مانتو تا زانو ساده مشکی و یه مغنعه مو سر کردم حوصله ارایش نداشتم صورتم خوشگل بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم پایین دیدم یاسی خانوم چه صبحونه ایی درس کرده دلم ضعض رفت اما دیر شده بود اب پرتغال رو سر کشیدم و کولم رو برداشتمو رفتم سمت حیاط دیدم بعععله اقا اماده واستاده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه سلام بهش دادم که سرشو تکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلال بشی ایشالله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار شدم درو کوبیدمو رفتیم سمت یونی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا: ساعت چند بیام ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: لازم نکرده بیای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا : حرفمو یبار تکرار میکنم ساعت چند؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: الحق ک ی دنده ایی ساعت 2:30 کلاسم تموم میشه لطف کن بیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا: نمیخوای پیاده شی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: منتظرم درو باز کنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشاش قده نلبکی شده بود داشتم میمردم از خنده ولی تحمل کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا: دست داری باز کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: تو رو دارم غم ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشت منفجر میشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلز کرد منم باز ناز پیاده شدمو رفتم ب سمت دانشگاه امروز با کلاس جدید و استاد جدیدی داشتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو دیدم بیشتر پسرن و هیز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکیشون گفت : ای جانم چه خوشگل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز این همه وقاحت حالم بهم خورد و غضب ناک رفتم جلو گفتم : ببین مرتیکه اشغال چشاتو درویش کن وگرنه با همین ناخونا درشون میارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودت مگه خار مادر نداری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمدرتو میدم حراست دربیارن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر اعصابم خورد بود اومدم بیرون درو کوبیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاووووووف خدا عجب ادامایی پیدا میشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو حیاط نشستم تا تا این کلاس لعنتی تموم شه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir2 ساعت بعد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخیش اینم تموم شد موند یکی که ستاره و برو بچ هستن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتیم سمت بوفه یه قهوه خریدیمو با ستاره خوردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو کلاس بعدی هم گذشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت دو ایلیا خان اومد داشتم از در بیرون میرفتم که یکی از پسرای سریش دانشگاه که تومخی همیشگی بود اومد جلو هی حرف میزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم : اقای مهراوری بهتون چند بار بگم ق.ص.د.ازدواج ندارم .ندارم اقا مزاحم نشید هر روز دارید میگید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا داست منو میپایید راهمو گرفتم رفتم درو باز کردم نشستم که با خشمی که پنهان میکرد گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکی بود مرتیکه چی میگفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوا این چکار داشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادرینا: به تو ربطی داره اخه تو کارام داخالت نکن افتاد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایلیا : ببین با من میای بیرون یا جلو چشممم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاریانا
۱۲ ساله 00اقا داره بهم برمیخوره ایلیا؟ چراااااااااهم سلام چطورین من خودم بشخصه خوددرگیری دارم با وجدانم که اسم داره به اسم وجک اره و کلا سرهمیچز کلا وجک برنده میشه میریم سر رمان از رمانش خوشم اومد 😂
۹ ماه پیشامیر
۲۵ ساله 00سلاممم رمان خوبیه توصیه میکنم بقیه هم بخونند کم وکاستی هایی داره ولی آنقدر زیاد نیست که از خوندنش منصرف شی
۱۰ ماه پیشfz
00قلم ضعیف نویسنده باعث شدکه رمانشون بازدیدنداشته باشه وشوراشتیاقی برای خواندن نباشدالبته این نظرمن هست وقصدبی احترامی به نویسنده رو ندارم ولی اگرنویسنده آماتور هست بهتره که رمانشون در این برنامه قرارنگ
۱۰ ماه پیشfz
00سلام وقتتون بخیر اول از همه متشکرم از نویسنده عزیز که وقت گذاشتن و رمان رو نوشتن ولی قطعا هر نوشته ای رو نباید نشر بدیم بهتره که ویرایش رو روی نوشته خودمون اعمال کنیم و بعد در اختیار عموم بگذاریم
۱۰ ماه پیشmelika
۱۴ ساله 00رمان جذاب و قشنگی بود ولی قلم خوبی نداشت به هر حال از خوندنش لذت بردم 😊♥
۱۱ ماه پیشHasti
00رمان خیلی خوبی بود .پیشنهاد میکنم بخونید با اینکه بعضی جاهاش نا مفهوم بود یا تند رفته بود ولی رمان خوبی بود ای کاش شب عروسیشونم مثل بقیه قسمت های +۱۸توضیح میدادولی درکل عالی بود.
۱ سال پیشباران
۱۵ ساله 00فوق العاده بود ممنون از سازنده بهترین رمان ها رو می زاره مچکرم
۱ سال پیشمهسا
00خوب بود
۱ سال پیشموفرفری مهربودن
00قلم خوبی نداشت و به خاطر همین کامل نخوندم
۱ سال پیشخوب بود
00عالیه
۱ سال پیشپَر
30حتی تا نصفشم نخوندم قلمش خیلی بد بود خدایی هندسویری؟؟؟بعد اینک سرشون پایینه دماغشون به یه چیزی مثل سنگ میخوره بعدم همش غر میزنن با خودشون یکی بگه وقتی سر ادم پایینه چجوری دماغ میخوره میخوره به طرف؟؟؟
۲ سال پیشYalda
۱۸ ساله 00عالی هست یعنی عاشقش شدم فقط تنها یه مشکل داشت که اون یه جاهایی قابل خوندن نبود باز هیچ از خوب بودنش کم نمیشه یعنی میخوام دست نویسنده رو ببوسم
۲ سال پیشAliyasini
۲۵ ساله 11رمان خوبیه بیشتر از ۱۰۰۰۰۰ بار خوندم ولی دوسش دارم. لطفا لطفا رمان حاجی شیطون رو اضافه کنید.
۲ سال پیشسارا
۱۹ ساله 33044نمیدونم چرا تو بیشتر رمانا دخترا باخودشون خوددرگیری دارن فقط وجدان همینا حرف میزنه چرا از ما حرف نمیزنه من دلم یک رمان میخواد که دختر داستان متشخص باادب باشه وبعد عاشق شدن قهر نباشه بعدچن سال برسن بهم
۴ سال پیشرها
۱۷ ساله 11523دقیقاً من هم با شما موافقم سارا خانم. 👍🏻👍🏻👍🏻
۴ سال پیشRAHAII
793جان من یکی بگه خونشون چی شد؟ اصلا ارشاویر یا آرشاوین که نفهمیدم آخر کدومشه،چجوری جای ادرینا رو بلد بود؟ چرا یه بار به پسره میگفتن سروان یه بار سرگرد؟! فقط چه شانسی دارن که پاک میمونن تو همه رمانا😂
۴ سال پیشUMR
00والا خود ما هم نفهمیدیم اصلا چطور فهمید آدریناس چون که موهاش و ابروهایش عوض شده بود😂😂
۳ سال پیشپانیذ
۱۶ ساله 11214اتفاقا من خیلی خودرگیری مزمن دارم ول کن نیست ما همیشه در حال کل کلی ایم😂😂با و جدانم
۴ سال پیشیاس
301اوه شت😂😂
۴ سال پیشپری
9814از قضا منم همیشه با وجدانم کلکل میکنم همیشه باهم دعوا میکنیم😁😁خوددرگیر هم خودتونین،ی بار امتحان کنین خیلی حال میده😁😂
۴ سال پیشDelaram
۱۴ ساله 465دقیقا منم بعضی وقتا با وجدانم حرف میزنم انقدر باحاله😂😂😂😂
۴ سال پیشپ
301منم به شخصه بسیارررر خود درگیرم😂
۴ سال پیشسمیه
۱۳ ساله 2813وا چجوری با وجدانتون میحرفید😐 من نمیدونم اصن چجوری هس 😑😑
۴ سال پیشغزل
01مثلا وقتی که تو به نظری گیری میگی من چیکار کنم؟ بعد یکی از جوابات اینه که به من چه کاری نمبکنم یه همچنین چیزی
۲ سال پیشرائیتی
200من چند بار سعی کردم با وجدانم حرف بزنم ولی نشد! فک کنم قهره😐😂😂
۳ سال پیشرها
۱۸ ساله 214اخ پری گفتی لذتی که با وجوان حرف زدن هستش هیچی نیست
۴ سال پیش(:راحیل:)
80*خیلی دوست داشتم میدونم شاید تکراری باسه ولی خیلی منتظر این بودم که این رمان رو در این برنامه ببینم*
۴ سال پیشرها
۱۳ ساله 121تو بعث ها هم همیشه وجدانمون به چیزی که میخواد میرسه ولی خیلی باحاله آدم با وجدانش در بیفته حس میکنه دیونه شده ولی باحاله
۴ سال پیشنرگس
162اصن یه لذتی داره حرف زدن با وجی جون
۴ سال پیشبه تو چه ؟
30کاملا مواااااافقم 😆😆😆
۳ سال پیشب ت چ
411منم که اصلا خود درگیری دارم با خودم حرف میزنم وقتی شبا میرم بیرون خودمو میترسونم بعد میگم خاک تو سرم هیچی نیس😐😐😐😐😐😐😐😂😂😂
۴ سال پیشZahra
230موافقم خیلی حال میده فقط اطرافیان فک میکنن جنی شدیم همین 😅😅
۴ سال پیشفائزه
۱۵ ساله 21دقیقامنم باخودم درگیرموباوجی جووون گرام کل کل میکنم ولی ناموصن خیلی حال میده🤦 ♀️😆مثلایکیوکه ازش خوشم نمیادمیبینم دوساعت باوجدانم دعواداریم که چراازش بدم میادش اخرم نتیجه ای نمیگیریم😂
۳ سال پیشسارا
۱۴ ساله 50دقیقا منم اخرم یکی میزنم پس کلم ک ساکت شه 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
۳ سال پیشمهلا
۱۴ ساله 00منم با نظر شما موافقم خیلی با وجدانم کل کل میکنم
۳ سال پیشواا اسم میخوای چیکار
۱۸ ساله 326منم با وجدانم همش در حال کلکلم ولی خبببب خدا رو شکر یه چن وقتیه به خواب زمستانی رفت 😂😂
۴ سال پیشaynaz
673من کم کم حس میکنم وجدان ندارم چون تا الان نیومده چیزی بگه:|
۴ سال پیشتانی
90جررر منم
۴ سال پیششیدا
۱۸ ساله 30عالی بود ولی اواخر دیگه خیلی زیبا نوشته شده بود قول صد درصد می دم اگه نویسنده یک رمان دیگه به قلم خودشون بنویسن واقعا زیبا میشه ممنون از نویسنده عزیز😍❤
۴ سال پیششکیلا
60باهات موافقم منم تاحالا هرکاری میکنم خبری از وجدانم نیست فکر کنم مرده
۴ سال پیشستاره
۱۵ ساله 513من از وقتی رمان خوندم مثل دیوونه ها با خودم حرف میزنم😂😂😂🤦🏻 ♀️🤦🏻 ♀️🤦🏻 ♀️💔🥀😐😐
۴ سال پیشمرمر
181منم وقتی دارم رمان میخونم وستش رسیدم بلند میشم راه میرم با خودم حرف میزنم این وجدان بشعور ما هم ی جور ضایمون میکنه که نگو(وجدان)(انگار دختره تو داستان توی انقدر ذوق مرگ شدی)
۴ سال پیشباران
143منم همین طور بلند میشم راه میرم ادا اطفار در میارم😂😂㊗㊙㊗
۴ سال پیشفاطی
۲۵ ساله 50این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
UMR
30خود من که بدترم من هرچی می گه رو تصویر می کنم خدا نصیبتون نکنه 😂😂
۳ سال پیشمعصومه
10منم🤣
۳ سال پیشAnonim♡
۱۸ ساله 00همچنین 😂
۲ سال پیشآلا
۱۷ ساله 90وای دقیقا منم وقتی رمان میخونم از وسطاش بلند میشم با خودم حرف میزنم مثلا دختر تو داستان منم 😂🤦 ♀️💗💔
۳ سال پیشلیلیان
00دقیقا منم همینطورم😁😁😁😁😁
۳ سال پیشدادخواه
۱۳ ساله 81من همیشه وقتی رمان میخونم آنقدر هیجان دارم و غرق در رمان شدم که حتی یک دفعه مامانم اومده میزنه پس کله ام میگه چیه میخندی هرچی هم که صدات میزنیم جواب نمیدی نکنه خبر از یار رسیده😂😂😂😂😂😂
۳ سال پیشNarges
121دقیییقاااا منم از وقتی رمان خوندم با خودم خود درگیری دارم ولی من با وجی جونم درگیرم همش حرف میزنم😑😐😅😂
۴ سال پیشEma
281وای دقیقا من میبینی راه میرم با خودم درگیرم یهو وایمیسم 😂
۴ سال پیشســـــاجـده
۱۴ ساله 10خخخخخخخ مثل خودمیییی😜😂
۴ سال پیشملیکا ?
155منم باهات موافقم سارا جون
۴ سال پیشمشکی تنها
104منم موافقم 👍👍
۴ سال پیشDark
۱۶ ساله 168ارع منم بدم میاد زیاد ک وجدان حرف بزنن ب خاطرع ۱_رمانو کسل کننده میکنن ۲_زیاد طولانی میشع دیگه خاننذه خوشش نمیاد ک رمان زیاد طولانی باشه ک همش با وجدان حرف بزنه
۴ سال پیشآره منم موافقم
۱۹ ساله 52ولی درکل رمان قشنگیه
۴ سال پیشرها
۱۸ ساله 53والا سارا من با کمال احترام با شما به شدت مخالفم چون من از ۱۲ سالگی یه وجدان دارم که خیلی با هم درگیر میشم.... ز
۴ سال پیشabtenis
10سلام رمان شهر بازی فکر کنم اینجوری باشه قبلا خوندم اما الان یادم نمیاد دردمورد دختری که همش سرش تو کتابه بعد برادر این دخترا با یه دختر دوست میشه و ولش میکنه دختره ولی خیلی پسره رو دوست داسشته و حالش
۴ سال پیشabtenis
10و حالش بد میشه بعد برادر این دختره میاد و خودشو به او.ن دختر درسخونه نزدیک میکنه تا انو عاشق خودش کنه و بعد ولش کنه خلاصه این پسره میره میگه دوست ندارم دختره هم میره***دیگه بعد از چندسال ازدواج میک
۴ سال پیشheli
20ادم انقد مهربوووون؟؟؟ من جا دختره بودم هم داداشمو جر میدادم هم زنشو😀😀
۴ سال پیشدخی بلا
20همچین شخصی فعلا از مادر زاییده نشده اگه هم شده اطرافیانش خون جگرش میکنن دیگه ازش شخص با ادب نمیمونه😂😶
۴ سال پیشمرسان
10بله منم باهات موافقم رمان یکی یدونه من جلد اول و دومشو بخون خیلی رمان خوبی هستش وداستان رمان مثل نظری که دادی بود بعد چند سال بهم رسیدن و رمان هم جلد اول و هم جلد دوم در دنیای رمان وجود داره .........
۳ سال پیشآمازونیه تحت تعقیب
30✋😂😂😂😂 ما از همون زمان تولد لابد بی وجدان بودیم یا اینکه وجدانمون لاله😦😂 ولی وجدان شخصیت رمان ها یه متر زبون داره🥴😂
۳ سال پیشمهدیه
۱۳ ساله 00اینجوری و که تو زندگی واقعیم میتونی پیدا کنی این اسمش رمانه یعنی باید عاشقانه و رمانتیک باشه البته نه در حد این رمان که کلا مادره ریده با این پسرتربیت کردنش
۳ سال پیشسودا
۲۲ ساله 00فک کنم اسمشو صدای درون میشع گذاشت ن وجدان !
۲ سال پیشAlma
00وجدان من که خیلی زر میزنه... ولی باهات موافقم آن رمانا دیگه داره خیلی تکراری میشه...
۲ سال پیشنازنین زهرا
۱۵ ساله 00دقیقا منم لا شما موافق ام
۲ سال پیشارمیتا
۱۲ ساله 00منم همین جور که شما دوست داری مینویسم مع مثلا دختره مغروره ولی یک دفعه جلو یک پسر دیکه نمینتونه باید رمان متفادت باش ولی متاسفانه رمان های جذاب کمبرخوردن
۲ سال پیش
Helia
00خیلی رفتار های بچه گونه ایی داشتن قلمشم خیلی ظعیف بود و اینکه اصلان برای باباش گریه نکرد و این که داریی پدرش چیشد یاسی خانوم که مثل مادرش بود چی شد دانشگاه چی شد ارمان چی شد اخر و اینکه این همه ایلیا