رمان دستان گره خورده به قلم دختران معتمد
ژانر : #عاشقانه #پلیسی
خلاصه :
داستان ما درمورد خواهر و برادری است که به دلیل بیکاری ای که در جامعه الان پیش رو داریم مجبور به ترک دیار میشوند...
که باعث میشود زندگی آنها تحت الشعاع اتَفاق های ناگوار بیوفتد...
وهرروزکاش هایی را در دل زمزمه کنند...
مقدمه:
زندگی سایه ای است که بر دیوار عمر گذر میکند
زندگی پر از پیچ وخمه پراز گرگ وبره هست باید حواست جمع باشه که تو جنگل زندگی شیر باشی
داستان ما درمورد دختریه که خواست شیر باشه اما بره شد...
چهل روزبود که دیگه سایه سر نداشتم همدم دل نداشتم دیگه نه پدری بود نه مادری طاقتم طاق شد وقتی از بیمارستان زنگ زدن وگفتن پدرومادرت توی تصادف جون دادن ازم خواستن برای شناسایی جنازهای برم که تمام زندگیم بودن
اون روز شوم تولد 18سالگیم بود قراربود باکادوئی که برام درنظر داشتن سورپرایزم کنن اما بامرگشون قافلگیر شدم
برادرم سام به خاطرمن ازمافوقش مرخصی گرفته بود ،وقتی اومدو منو تو لباس عزادید روی دوزانو جلودرخونه نشست بمیرم داداشم که مرگ عزیزامون آوارشد روی دوش های خستت
دلم سیاه پوش پدرمه پدری که منتظر برای بازنشستگیش روزهارو گذروند اما حالا سهمش از بازنشستگیش فقط پول کفن ودفن خودشو همسرش شد
دست یکی روشونم نشست برگشتم برای دیدن صاحب دست
دایی علی بود کسی که تاالان پشت بودبرای دل داغ دیده بچهای خواهرش ،بلندشدموسرگذاشتم روی سینه ستبرش روی موهامو ب*و*سه زد
-عزیزکم دیگه اونانیستن این بغض 40روزروخالی کن عزیز دایی
امامن حرفی برای گفتن نداشتم واشکی برای ریختن
کاسه ی چشمانم از اشک خالی شده بود
به قول مادربزرگم اشکم خشک شده بود آخه کم چیزی نیست ازدست دادن پدرو مادر...
باهم به سمت ماشین سمند مشکی رنگش که زیر نور آفتاب میدرخشید رفتیم
همه رفته بودن خونه من صاحب مجلس بودم ،باید این مراسمو خوب بر گذارمیکردم.
بعدازمراسم به علت سردردشدیدم به اتاق خواب پناه آوردم.
انگار روح از بدنم جداشد وقتی چشمامو بستم
به خواب عمیقی رفتم ،توی اتاق سفیدبودم بدون هیچ دری نورشدیدی تو ی اتاق بود امامنبع نور پیدانبود بااین که مبهم بود اما ترسی نداشتم .
یک آن پدرومآدرمو دیدم که از شکافتی که روی دیوار ایجاد شد بیرون اومدن جفتشون جوون بودن
هرجفتشون اخم داشتن انگار از دستم ناراحت بودن
داشتم میرفتم به سمتشون که باتکون دستی بیدارشدم
منابود دخترخاله اعظم بهترین دوستم ازبچگی تابزرگی یه لیوان آب دستش بود باولع ازش گرفتمو سر کشیدم وآخرش به یاد مامانم گفتم (سلام برحسین تشنه لب )
-آجی چراناله میکردی توخواب ؟ بایادآوری خواب اشک توچشمام حلقه زد ویه سوال هزاربارتو مغزم تکرارشد چرا ناراحت بودن
بعداز40روز بغضم شکست بدون حرف بدون زجه گریه کردم مونا پابه پام گریه کردسام جلو دراتاق دستشوگرفته بودروی چشماشو شونهاش تکون میخورد هوش زیادی نمیخواست برای فهمیدن گریش...
-داداش حالاشدیم دونفر ،دیگه مادری نیس برای شونه کردن موهام دیگه پدری نیس برای ب*و*سه روی پیشونیم حالافقط منو توئیم دیگه...
سام اومد جلوم زانو زد دستاموگرفت تو دستاش
-کمتربی تابی کن ،خودتو ازپادرمیاریا مگه من مردم ،خودم میشم پشت وپناهت...
گرفتمش بغل و هق هقمو تو سینش خفه کردم اونم عزاداربود امابااین که مردبود نتونست گریشو خفه کنه شونه هاش لرزیدو گریه کرد ،بمیرم برای چشمای عسلیت که گریونه...
مادرم همیشه وقتی سام میرفت بیرون براش اسپند دود میکرد میگفت بچمو چشم میزنن منم میخندیدمو میگفتم آخه مامان چیشو چشم بزنن
مامانم میگفت موهای مواجو خرماییش که دل دخترارو میبره چشمای عسلیش موجهای پر وبلندش...
منم بلند میخندیدمو میگفتم مخصوصادماغ تقریبا گوشتیش. یا لبای قلوه ایش
باباهم باخنده میومد پیشمونو میگفت باز شاعرشدید جفتی ؟
چه روزای خوبی داشتیم خدانگذره ازباعث بانیش که هنوز پیدانشده...
شب همه جمع شده بودن خونمون تابرای منو سام تصمیم بگیرن
اماسام بهم قول داده بود نه بزاره کسی پیشمون بیا نه پیش کسی بریم
عموبزرگم روی مبل بالای مجلس نشسته بود وبادایی عباس صحبت میکردن چشم چرخوندم تاخانم جانو پیباکنم (مادر مادرم )کنارش نشتم صورتش پراز چنگ بود ،خانم جان از طایفه بختیاری بود رسم بود که تومرگ عزیزانشون صورت بخراشونم
-عزیز مامان نمیزارم پیش کسی برید میبرمتون پیش خودم من دلم نمیاد یادگار فاطمه رو ول کنم به امون خدا
-خانم جان اماسام میگه خودم پیشتم میگه نمیزارم کسی بیاد پیشمون
-قربون سام برم که مثل پدرخدابیامرزت بااقتداره بازم هرچی صلاح خودته اما دخترم سام که حالاسربازه تا سربازیش تمام شه طول میکشه تا اون موقع بیاپیش خودم
ازخانم جان معذرت خواستمو بلند شدم رفتم پیش سام نشتم بهش گفتم خانم جان چی گفت
-سماجان من یک ماه بیشتراز سربازیم نمونده این یک ماهم منامیاد پیشت
-باشہ داداش هرچی شما بگی
-قربونت برم
عمومحمدسامو صداکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمناپیشم نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سام میگه تاهروقت سربازیش تمام بشه پیشت باشم آجی مزاحم که نیستم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه فدات اما مدرستو چکار میکنی اذیت نمیشی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه،باباهرروز میاد میبرمو میارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سماجان بهنام داره نگات میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرچرخوندم منا راست میگفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهنام خواستگارپروپاقورسم بودم. امامن به چشم برادرم نگاش میکردم پسرخوبی بود وهمچنین دست پرورده دایی عباس بود که توبازارفرش حرف اولو میزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آجی چراجواب مثبت بهش نمیدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-موناتوکه از دلم خبر داری توکه میدونی نگاهم بهش خواهرانس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب گناه داره فداتشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگناه من دارم که همتون میخواید از دستم خلاص بشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازاین ح
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرف بلند شدمو رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارداتاق شدمو دروازداخل قفل کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستگیره درتکون خورد امابازنشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سمادروبازکن من که حرفی نزدم ،باشه ببخشید حالادروبازکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکلیدوتوقفل چرخوندم ،دروبازکردم منا اومد تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مناجان شرمنده این روزا،حساس شدم دست خودم نیست آجی ببخشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بچه هابیاید سفره بندازیت شام حاظره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سماببین این زندایی الانم دست برنمیداره خب خودشون سفره بندازن انگارلَنگ مادوتان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندم گرفت از لحن منا آخه منا وزندایی "هورا" باهم رابطه خوبی نداشتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به چی میخندی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هیچی فدات بریم سفره بندازیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباهم واردآشپزخونه شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خاله بشقاباروبده تاببرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه عزیزم خودمون هستیم توبرو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اعظم جان بده تاببرن یکم حواسش پرت بشه بد نیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخاله یه چشم غره به زندایی هورارفتو روبه من کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبروبشین خاله جان منا هست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم ازخداخواسته رفتمو پیش خانوم جان نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازشام همه عزم رفتن کردن فقط مناپیشم موند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه قراربود فرداسام به بقیه خدمتش ادامه بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir🔆🔆🔆
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام خواهر گلم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام داداش گلم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوبی سماجان؟کی پیشته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آره خوبم ،توخوبی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تنهایى؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تنهاتوخونه چیکارمیکنی حوصلت سرنرفته ؟شب تنهانمونی تواون خونه درندشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ترس که نداره قراره شب موپنابیاد پیشم ،اماتنهاباشم راحت ترم ازچیزی که نمیترسم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-می دونم خیلی تخسی اماتنهاباشی من نگرانت میشم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای آیفن اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-داداش زنگ میزن الان میام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت آیفون رفتم چهره خندان منا توی صحفه مانیتور نقش بست دروبازکردم وسریع رفتم پای تلفن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الوکی بود ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب خیالم راحت شد بروبه مهمانت برس من کار بارم باید برم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-داداش کی سربازیت تمام میشه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دوهفته دیگه صبرکنی تمام شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه داداش فعلا خداحافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خداحافظ خواهری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشیو قطع کردم وبه سمت درورودی رفتم مناداشت کفشهاشو درمیاورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام خوش اومدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ممنون ماکه دیگه صاحب خونه ایم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله دیگه بیست وچهارساعت پلاسی اینجا ،میخواستی مهمونم باشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-قراره دیگه نیام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آخه تو سگ اخلاقی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همینه که هست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمتم اومدو گونه هامو ب*و*سید. نگاه به چهره اش انداختم قد تقریبا بلند چشمای آهوی عسلی بامژه های بسیاربلند ابروهای هشتی بادماغ عملیش بالبای قلوه ای چهره زیبای براش درست شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چیه چراانقد نگاه میکنی ،خیلی هیزشدیا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آخه امروز به نظرم خیلی خشگل شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به شماکه نمیرسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میدونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-واقعاپروئی سَما...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بازم میدونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-توبجزمیدونم حرف دیگه ایم بلدی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پس نه چیه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-گمشو ...بیست سوالی میپرسی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپشت چشمی برام نازک کردمانتو وروسریشو ازسرش درآورد موهای خرمائی ول*خ*تشو ازحصارگیره ،قرمزرنگش رهاکرد ودست توی جنگل موهایش کرد وآشفته شون کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه میگفتن مادرست بر عکس هم دیگه ایم من چشمانی مشکی و موهای مشکی داشتم وپوستم گندمی بود وقد بلندم مادونفروازهم متمایز میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سما یه سوال بپرسم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه نصف سوالتو بپرس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وااا...بیشعور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب بپرس حالا .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه منتیم میزاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اگرنمیپرسی برم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کجا؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کوفت درست کنم برای شام .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشه برو درست کن اما کوفت درست نکن پوستم بهش حساسه ،حالابپرسم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بپرس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الان سه ماهه از مرگ خاله اینا میگذره اماتو هنوز لباس سیاهتو درنیوردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنا راست میگفت هنوز لباس سیاهمو درنیاورده بودم ،دیگه مثل قدیم شادو سر زنده نبودم ،دیگه حوصله کل کل بابقیه رو نداشتم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کجایییی؟سما ؟مردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خفه بابا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-واقعاکه خیلی بی شخصیتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-قربون شماباشخصیت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جوابمو ندادی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سوالتو بپرس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خنگ میگم بیا بریم خرید لباس سیاهتو دربیار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه فردامیریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حالاچه کوفتی قراره برام درست کنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه کوفتی دوستداری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمناباذوق دستاشو به هم کوبوندو گفت ماکارانی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه توأم سالاد درست کن .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون شب باشیطنت های منا خیلی بهم خوش گذشت واقعا این دختر بمب شادی وخنده بود ،پدرم تو بانک کارمیکرد وخانه نسبتا بزرگ وویلایی داشتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخداروشکر وضع زندگیمون خوب بود و دستمون به دهنمون میرسید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خانم خوابالو بلندشو دیگه مگه قرارنبود باهام بریم خرید ساعت 9شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمناکشو قوسی به خودش داد وبالشتشو به سمتم پرت کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوووی ...اول صبحی وحشی شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنا استیل حیوان چهار پارودرآوردو دهنشو مثل حیوانای وحشی تکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میخوام بخورمت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تو؟؟؟بابا یه چیزی بگو بهت بیاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرابهم نیاد بزارتابهت بگم که بهم میاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پس منا قبول میکنی که وحشی هستی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازدن این حرف فرار کردمو مناپشت سرم تلاش میکردکه منو بگیره اما تلاشش بی حاصل موند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرحین دویدن پاش گیرکردبه فرش و خورد زمین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیلی ترسیدم باسرعت ،خودمو بهش رسوندمو بلندش کردم موهاشو از روصورتش کنار زدم ودیدم داره میخنده ازروحرص باکف دستم کوبوندم روی پیشونیش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخش بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرض داری میزنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اینو زدم یادت باشه که دیگه ازاین شوخیابامن نکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباخنده شوخی آماده شدیم ورفتیم خیابون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه مانتو آبی آسمونی گرفتم که باخط های طلایی روش کار شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیک شال ست همرگ مانتومم گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازکلی پیاده روی به پیشنهاد منا به یه رستوران رفتیم ویه جای دنج نشستیم همه میزاش پربود فقط میز ماکه چهار نفره بود خالی بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگارسون سمت میزمون اومدو منوروداد دست منا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمناهم بدون نگاه کردن به منو گفت همیشگی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگارسون بیچاره چشماش گردشدو گفت خانم شما باراول اینجاتشریف آوردید کدوم همیشگی بیارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباخنده منورواز رومیزبرداشتمو سفارش دو تا سلطانی دادم گارسون باتعظیم کوچکی از میز دورشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همیشه باید مسخره بازیتو داشته باشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حالامگه چی شده سماجون سلطانیو عشق است
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصندلی من جوری بود که روبه روی درورودی بود ازبیکاری بامنااین وراونورونگاه میکردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرم چرخیدسمت درورودی دوتاپسر خشگلو هیکلی وارد رستوران شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مناپشت سرتو نگاه کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنا برگشتو دوتاپسرارو دید یکیشون میخ من شده بود سرمو انداختم پایین تااز دیدش خارج بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آجی دارن میان سمت ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرموباشتاب آوردم بالا مناراست میگفتن اومدن سمت میزما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکیشون قدش بلندبود چشمای آبیش ازدوربرق میزد اومد سمت منا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خانم اجازه هست مابشینیم اینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوبادستش دوتاصندلی خالی رونشون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنا نگاهی بهم انداخت باسربهش گفتم بگه نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببخشید آقا اما دوستم راحت نیستن سرمیز مابشینید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون پسره که میخ من بود اومد کیفامونوازروصندلی برداشتو گذاشت رومیز، خودش نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروبه دوستش کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عباس بشین میزوکه نخریدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعباسم باپوزخند نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازعصبانیت درحال انفجاربودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدمو محکم روی میز کوبیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مگه حالیت نیس گفتم خوشم نیاد بشینی سرمیز ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتمام افراد داخل رستوران حواسشون به مابود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسر پاروی پا انداختو دستاشو توهم قلاب کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مگه خریدیش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آره خریدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پس سندشو بیار تا من پاش برم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازریلکس بودنش حرصم گرفت منا کیفامونو برداشت واومد سمتم ،بازومو گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سماجان بیامامیریم یه جای دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازکنارش رد شدم اماجرقه ای تو مغزم زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعقب گردکردمو روبه روش ایستادم مثل خودش دستامو توهم گره زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اگه میخوای سندشو ببینی بلند شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه دوستش نگاه کردو بلندشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سندش کو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبانوک بوت هام محکم کوبیدم توساق پاش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخش بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دختره احمق بااین کارت دیگه زنده نمیزارمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندم گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندم حرصی ترش کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومد حمله بکنه بهم که دوستش ازپشت بازوشو گرفت مناهم دست منو گرفت با دو از رستوران آوردم بیرون...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سماایول خیلی حا ل کردم آجی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباهم شروع کردیم به خندیدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منابیاناهار غذاپرچمی بخوریم (گوجه ،خیار،پنیر)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه آجی بریم خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتیم خونه غذاخوردیم بعدشم خوابیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازخستگی روپابند نبودیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی بیدارشدیم به پیشنهاد منا توی حیاط نشستیم ،شربت خوردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیادش بخیر مامان همیشه تو تابستون بسات شربش جوربود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سمانظرت درموردبهنام چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-برای چی میپرسی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه از بهزاد شنیدم که قراره برای بهنام بیان خواستگاری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اینقدرتعجب نداره پسربه این خوبی هم خوشگل هم خوش تیپ مغازه فرش فروشی هم که داخل بهترین جای شهرداره دیگه چی میخوای؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنا راست میگفت بهنام خیلی خوشگل و خوش تیپ بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهای طلاییش ،چشمای قهوه ای وابروهای پهن که در جذابیتش نقش به سزایی داشت وقبقبهه ی روی گلویش که بانمک ترش کرده بودوهمچنین لب های پهنش از او مردی با اقتدار ساخته بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو که میدونی من علاقه ای بهش ندارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حالا چرا به من میگی؟دایی عباس و زندایی هورابنده خدابه توی عتیقه دلشونو خوش کردن که عروسشون بشی...😏
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چون بهم دل خوش کردن،با کسی ازدواج کنم که علاقه ای بهش ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آره دیگه،خواهر شوهرم نداری...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حالا مگه تو داری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آره پس تو اینجا چی هستی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدهنم اندازه ی یه غاربازشداز این حرفش.منا سامو خیلی دوست داشت اما سام هیچ وقت به ازدواج با منا فکرهم نمیکردچه برسه ب اینکه بخوادبهش عمل کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_یعنی چی سام که قبول نمیکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_از خداشم باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_از خداش نیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"ای نامرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه حالت قهر بلندشدو رفت داخل رفتم دنبالش وازپشت گرفتمش بغل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ولم کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودشو تکون داد تاازدستمام خارج بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا؟مگه چی گفتم ،خب باهات شوخی کردم ،ببخشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودشوباحرص ازبغلم بیرون کشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-توخبر داری چه قدر سامو دوست دارم اما اون وقت اینجوری بهم میگی ،خیلی نامردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبادستاش صورتشوپوشوندو شروع کردبه گریه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم بحالش سوخت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازدست خودم عصبانی شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-موناغلط کردم ،اشتباه کردم ،چیکارکنم بخندی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروع کردم به شکلک درآوردن ،مناهم شروع کرد به خندیدنو مشتی حواله بازوم کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دختره دیونه واقعاکه عقلت کمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرااونوقت ،به این بامزگی ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازنگ آیفوم جفتی به هم نگاه کردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسمت آیفون رفتم ازچیزی که میدیدم تعجب کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سام ؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسام دوباره زنگ زد آیفونو زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع رفتم توی حیاط ،سام وارد حیاط شده بود باعجله خودمو انداختم درآغوش تک برادرم تنهاکسی که برام مانده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم دستاشودورمن حلقه کردم وصورتم روغرق ب*و*سه کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سام چه خبره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب دلم برات ت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگ شده بود خواهری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودموکشیدم عقب تاصورتشو ببینم ،ریشو سیبیلش بلند شده صورتشم کمی لاغرشده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دید زدنت تمام شد ،خسته ام بریم خونه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خیلی لاغرشدی داداش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اونجاکه نمیریم برای خوشگذرونی .میریم سربازی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموناتوچهارچوب درمنتظر مابود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسام باهاش سلام واحوال پرسی کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموناهم لپاش رنگ گل رز قرمزشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-موناخانوم هواخواهرموکه داشتی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله،ولی آدم نیس که ،مثل سگ پاچه میگیره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سگ خودتی !!!!داداش ببین به خواهرت چی میگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منوقاطی دعواخودتون نکنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباخنده وشوخی رفتیم تو اون شب شب خوبی خوب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیلی خوش حال بودم که سام برگشته هیچ وقت تحمل دوریشو نداشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوهفته ازاومدن سام گذشته بود دای عباس چندیم باربرای خواستگاری به سام گفته بود،سام هردفعه گفته بود که سما میخواد درس بخونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامشب خونه دایی عباس دعوت بودیم سام اول قبول نکرد ولی بااسرار من قبول کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمیخواستم به خاطرمن رابطه خانوادگیمون بهم بخوری .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رسیدیم خونه دایی عباس همه اومده بودن به جزما بارسیدن ماهمه ازجابرخواستن برای سلام وعلیک .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم جان هروقت مارو میدید شروع میکرد به شیون وزاری .اماامشب به جمع شدن اشک تو چشماش اکتفاکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام دخترعمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام آقابهنام ،چه خبر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خبراکه پیش شماست ،شماماروآدم حساب نمیکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدازاین حرف سرشو انداخت پایین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چراقبول نمیکنی بامن ازدواج کنی .من چه مشکلی دارم ؟اگراخلاقی دارم که نمیپسندی به خدالب ترکن تاعوض کنم اخلاقمو .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم ازکنارش ردبشم اما وایسادم وخجالتو گذاشتم کنار روراست حرفمو بهش زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آقابهنام شمابهترین هستی برای هر دختری ،تویه مردکامل هستی برای یه زندگی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشوآوردبالا،چشماش برق زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ولی نمیتونم به چشم یه همسر بهت نگاه کنم ازبچگی شمارومثل برادرم میدیدم ،به خاک مامان وبابام مثل سام میمونی برام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقبقبش تکون خورد این یعنی بغضش صد راه گلوش شده ،اماناراحت نبودم ازحرفی که زدم ،مطمئنم فراموشم میکنه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بهنام مثل یه برادرباش برام پشتموخالی نکن .سرتوبگیربالانگام کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن باحس برادریکه بهت دارم نمیتونم باهات ازدواج کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو ازهرنظریه همسرایده آل برای هر دختری هستی .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای سام خلوتمون بهم خورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چیشده سما؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هیچی بریم تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستشوگرفتمو بردمش تو اما برگشتو با اخم به بهنام نگاه کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهنام بایه خدافظی از خونه خارج شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانواده مادریم تشکیل میشداز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدایی عباس که پسربزرگ خانواده بود واسم همسرش هورابود و ثمره ازدواجشون بهزادو بهنام بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدایی علی وهمسرش زهرا که متأسفانه نمیتونستن ازدواج کنن و مشکل از دایی علی بود وزهراجون پای عشقش موند وپاپس نکشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوخاله اعظم که اسم تک دخترش منابود و اسم پدرمنا علیرضابود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه نمایشگاه ماشینش توشهرمعروف بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوگل سرسبد خانوم جان که بهترین مادربزرگ دنیابود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سما چه عجب آروم نشستی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پاشم برقصم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه یکم دلقک بازی دربیار بخندیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز سن بلوغ به بعد منودلفک هم صدا میکردن میگن الکی خوشم اما الان حوصله نداشتم و فقط به خاطر اینکه همه از اون حس و حال دربیان پاشدم رفتم رو میزناهار خوری چهارزانو نشستم و دستور یه سطل دادم که سریع برام آوردن ...شروع کردم به زدن و خوندن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم پشت بوم قالی بتکونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقالی خاک نداشت خودموتکوندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسرهمسایه ابرومو دیده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفته برام موچین خریده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(همه با هم):هوای ورپریده،وای ورپریده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم پشت بوم قالی بتکونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقالی خاک نداشت خودمو تکوندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسرهمسایه مژه ام رو دیده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفته برا من ریمل خریده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه_وای ورپریده ،وای ورپریده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم پشت بوم قالی بتکونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقالی خاک نداشت خودمو تکوندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسرهمسایه لبهامو دیده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفته برامن رژلب خریده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه -وای ورپریده وای ورپریده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم پشت بوم قالی بتکونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقالی خاک نداشت خودمو تکوندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسرهمسایه موهامودیده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفته برام روسری خریده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه -وای ورپریده وای ورپریده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم پشت بوم قالی بتکونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقالی خاک نداشت خودمو تکوندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسرهمسایه پاهامودیده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفته واسه من دامن خریده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وای ورپریده وای ورپریده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه خسته شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه گفتن دوباره دوباره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم بایه لبخند شکونت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتمو پیش سام نشستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسام درگوشم گفت شب خبرای خوبی برات دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir🔆🔆🔆
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب آقا سام به خواهر جونت چی قراره بگی که از سرشبه تو خماری گذاشتیش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومد جلو و گونمو ب*و*س کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بیا بشین تا برات بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بزار برم چایی دم کنم و بیارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه زود بیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع رفتم زیرکتری رو روشن کردم و رفتم توپذیرایی پیش سام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب سراپا گوشم قربان...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ببین سماجان من تازه خدمتم (سربازی)تموم شده و کار درست و حسابیم ندارم،میخوام یه کاری رو شروع کنم البته اگه تو موافق باشی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب حالا این کار چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو خدمت با یه پسری آشنا شدم که عموش تو دبی شرکت داروسازی داره منم لیسانس داروسازی دارم نظرت چیه خونه رو بفروشیم بریم دبی هم من اونجا کار پیدا میکنم ،هم از خاطرات اینجا هم دور میشیم.نظرت چیه، چی میگی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو فکر راست میگفت اگه ایران میموندیم کار نمیتونست پیدا کنه خودمم دوست داشتم بریم دبی آخه چند نفر از دوستام که برای گردشو تفریح یا اقامت اونجا رفته بودن خیلی از دبی تعریف میکردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آبجی کوچیکه چرا رفتی تو فکر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هیچی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اگه دوست نداری نمیریم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- نه داداش اتفاقا تعریف زیادی ازش شنیدم ،دوستدارم بریم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ولی خواهری اگربریم قراره توی غربت زندگی کنیم ،میتونی طاقت بیاری ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسام راست میگفت زندگی تو غربت سخته ،من عادت کرده بودم به دیدن هرروزه منا،به یقین خیلی دلم براش تنگ میشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامااین برای آینده شغلی سام عالی بود ،شاید دوریم ازبهنام باعث بشه منو زودترفراموش بکنه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آره داداش .انشاالله خداکمک میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سماجان اسم دوستم که قراره راهیمون کنه امین،پسرخوبیه،قراره عموش بهمون لطف کنه و بزاره توی امارتش زندگی کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه خوب پس مشکل خونه نداریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آره عزیزم ،ازامین شنیدم عموش یه دخترم داره ،مطمئنم دوستای خوبی بشین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستامو بهم کوبوندم ،واقعاخوشحال شدم که اونجاتنها نیستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-قراره فرداشب امین رودعوت کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوستدارم بهترین غذایی رو که بلدی درست کنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چشم حتما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-قربون چشمات
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-داداش بااجازت من برم بخوابم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-برو سماجان ،خوابای خوب ببینی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شب خوش داداش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت اتاقم رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروتخت درازکشیدم دستامو حائل چشمام گذاشتمو بافکر به دبی خوابیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح زود ازخواب بیدارشدم دلشوره عجیبی به جونم افتاده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسام صبح زود رفته بود برای کارای سفرمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرای این که حال وهوام عوض بشه شروع کردم به گردگیری و جاروزدن تانزدیکای ظهر مشغول بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازخستگی روپا،بند نبودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه دوش نیم ساعته گرفتم ولباسامو پوشیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسری به غذازدم پخته شده بود بو،وبرنگی تو آشپزخونه افتاده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوباعث تحریک معده خالیم شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت تلفن رفتم تازنگ به سامی بزنم،آخه دیرکرده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه واسطه چندتابوق گوشى روبرداشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جانم خواهری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-داداش کجایی ...سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام به روی ماهت ،باآقاامین تورستورانیم داریم غذامیخوریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-داداش من ناهار درست کرده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه لحظه سکوت شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آخ...ببخشید یادم رفت بهت بگم که خودتو تو زحمت نندازی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه بیخیال خداحافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سما...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشی رو محکم روتلفن کوبیدم حرصم گرفت، غذایی روکه دوست داشت درست کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما بادوستش داشت خوشگذرونی میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو آشپزخونه زیرغذارو خاموش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه اشتهائی نداشتم رفتم تواتاقمو درازکشیدم ،اززورخستگی چشمام روی هم افتاد و به خواب عمیقی رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباتکان دستی ازخواب بیدارشدم سام بود که بااخمای گره خورده بالای سرم نشسته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چراناهارتو نخوردی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام ،اشتهانداشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به خاطرمن نخوردی؟من معذرت میخوام .یکدفعی شد .کارمون طول کشید ،امینم ازم خواست به ناهاردعوتش کنم ،تورودربایستی گیرکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir