رمان در دست تو به قلم sara_021
ژانر : #عاشقانه #یکمی طنز
خلاصه :
داستان درباره دختریه به اسم نفیسه که تو کافی شاپ کار میکنه ، یه روز به طور اتفاقی عشق دوران نوجوونیش ( هیراد ) ومیبینه ، و هیراد دوباره عاشق نفیسه میشه و سعی میکنه عشق نوجوونیشودوباره زنده کنه…
پایان خوش
مقدمه:
✘زندگی زیباست...✘
⇦به زیبایی چشم های پف کرده از هق هق های شبانه⇨
←به زیبایی بغض های نفس گیر روزانه→
به زیبایی قلب تکه تکه شده از
شکسته های بیشمار
به زیبایی نفسی که از تنگی بالا نمیاید
به زیبایی تمام شدن
╮ تدریجی من ╰
↯ آری زندگی زیباست... ↯
داشتم تند تند بند کفشمو میبستم ، تاحالا هم کلی دیرم شده بود ، نمیخواستم کاری که با اون همه زحمت جورش کردم ، راحت از دستم بپره.
این مامانمم مثه بچها باهام رفتار میکنه و لقمه میذاره دهنم... آخه تو این هیری ویری که من دیرم شده ، لقمه درس کردنش چی بود دیگه!!!
_ وای مامان خفم کردی!!! دیرم شده مادر من...
مامان : عه خب دختر گلم این لقمه آخرم بخور سرکار ضعف نکنی!
بزور لقمه ی آخرم خوردم ، به هرحال مادره دیگه دلش میشکنه...
_ آ آ ، بفرما مامان خوردم.... دیگه دیرم شده فدات بشم ، تا ماشین گیرم بیاد طول میکشه.
بوسه ای به صورت چروکیده ش زدم.
مامان : ناهار خونه نمیای دخترم؟
_ نه مامانی فک نکنم اصلا وقت بشه ، اگه نتونستم بیام ، با بچها همونجا یه چیزی میخورم شما نگران نباش.
مامان : باشه عزیزکم ، مراقب خودت باش مادرم ، نبینم چیزی نخوری و به خودت نرسیا!!!
با اینکه خودمم میدونستم تا وقتی کار هست ، من حتی اگه چیزیم نخورم ، گرسنم نمیشه. ولی انقد اینارو با مهربونی و نگرانی گفت که ناخودآگاه قبول کردم.
_ باشه مامانی شمام مراقب خودت باش ، زیاد به کمرت فشار نیاریا. دکتر خیلی سفارش کرده ، چیزای سنگین بلند نکنی. کاری داشتی بگو من بیام... منکه نمردم!!!
مامان : عه دخترم خدا نکنه ، خب دیگه خیلی دیرت شده. برو مادر ، برو خدا به همراهت.
تازه یاد ساعت افتادم ، اوه اوه خیلی دیرم شده بود ، خدافظی کردمو از خونه زدم بیرون.
با اینکه تازه اوایل پاییز بود ، ولی هوا سوز شدیدی داشت.
خیلی سردم شده بود. رسیدم سر خیابون ولی تو این هوا ، هیآ ماشینی این دورو بر نیست ؛ به ناچار پیاده رفتم سمت ایستگاه اتوبوس.
تو راه به تیپ خودم نگاه کردم ، نه لاغر بودم نه چاق در کل بدنم خیلی رو فرم بود و اینو مدیون کاراته ام ، یه مانتو مشکی پوشیده بودم ، روشم یه کت بافت دخترونه فیروزه ای که مامانی جونم برام بافته بود ، شلوار لی مشکیم ، همراه با بوت های خوشگل مشکی که عمه خانوم از آلمان برام آورده بود. جالبش اینجاست که مثه کفش های کتونی بند داره و باید بنداشو ببندی ، درکل خیلی دوسش دارم خوشگله ، در آخرم یه شال فیروزه ای تقریبا همرنگ بافت سرم گذاشته بودم که خیلی به چشمام میومد و هارمونی خاصی رو ایجاد کرده بود. ( دوس جونیا دقت کنین ، چشای من فیروزه ای و سبز یشمیه و خیلی خیلی رنگشو دوس دارم. تعریف از خود نباشه خیلی خوشمله )
رسیدم به ایستگاه اتوبوس که دیدم ای دل غافل اتوبوس داره حرکت میکنه ، منم مثه دونده های المپیک تا تونستم دوییدم ، به شیشه اتوبوس زدم تا راننده منو ببینه و درو برام باز کنه اما انگار نه انگار.
...1...
فک کنم سمعکشو خونشون جا گذاشته ایش.
تو همین فکرا بودم که یه پسره جوون رفت سمت راننده و اونو از وجود منه گل گلاب مطلع کرد ( ایییش مدیونید اگه فکر کنید خودشیفته ام هااا )
خلاصه پیرمرده درو وا کرد ، خدا به داد زنت برسه چی میکشه از دست تو اه اه اه ، پیرمرده خرفت چلغوز کپک
رفتم که از اون پسر جوون تشکر کنم ، که یهو میخ نگاه عسلیش شدم ، تو اولین نگاه اون چشمای عسلیش خیلی به چشم میومد ، مژه های بلندش که زیبایی چشماشو دو چندان کرده بود ، بینی استخوانی که به فرم صورتش خیلی میومد ، لبای نسبتا گوشتی ، و موهای خرمایی که هارمونی خاصی رو با چشای عسلیش ایجاد کرده بود و خیلی بهش میومد.
بعد رفتم سر وقت لباساش ، یه کت قهوه ای کتان پوشیدن بود که عضله های خوش فرمشو به نمایش میذاشت ، یه شلوار کتان قهوه ای سوخته پوشیده بود با چکمه های چرم قهوه ای ، درکل تیپش خیلی خوشگل بود ( دوس جونیا دقت کنین اینا همش دو دقیقه بیشتر طول نکشید ، چون بیشتر از اون ملت شک میکردن میگفتن دختره چه چش چرونیه منم که خودتون میدونید چقد سربه زیرم������������ )
خلاصه با یه تشکر زیرلبی ازش رفتم نشستم رو صندلی خالی.
یهو دوباره یاد چشای عسلیش افتادم ؛ حس میکنم یه جایی دیدمش ، حس میکنم اون چشم عسلیو یه جایی دیدم ، حس میکنم خیلی آشناس ، حس میکنم...
( دهه تو چقد حس میکنی نفیسه مگه حسگری؟ هی حس میکنم حس میکنم ، تازگیا خوب رفتی تو فاز ادبیات ها.... عه وجدان تو از کجا پیدات شد باز دوباره.... من همینجا هستم همیشه.... جونه من؟؟؟..... بجانه تو.... عه بروگمشو الان حوصله ندارم.... چرا با من اینطوری برخورد میکنی������دیلمو شیکوندی.... ایش فلن برو استراحت کن وجدان جون من حوصله ندارم..... باشه ولی دلمو شکوندی چرا با من نموندی..... عه بسه دیگه خواننده شده حالا برو زود زود...������ ) اوف از دست این وجدان همیشه بیدار ما.با صدای زنگ گوشیم به خودم اومدم ، نسیم بود حتما تا حالا کلی نگران شده که چرا اینقد دیر کردم. ( نسیم دوستمه ، همسایمونم هس ، از بچگی باهم بزرگ شدیم بابا مامانامونم باهم دوستن ، خیلیم دختر شاد و سر زندیه اصلا امکان نداره کنار نسیم باشی وبه تو بد بگذره انقد میخندونتت که نگو ، خیلیم خوشگله چشمای ابی کم رنگ داره که وقتی تو نور وایمیسته میدرخشه که اینو از صدقه سری مامان بزرگ جونش به ارث برده ، خدا بده شانس والااااا!!! موهای طلایی ، پوست سفید ، بینی خوشگل عروسکی ، لبای کوچولو و نسبتا گوشتی در کل خیلی خوشگله ) جواب دادم
نسیم : دختر تو اصلا معلوم هس کجایی؟؟ زندی ( صابکارمه ، انقدم اخمو و چلغوزه ) همش سراغتو میگیره. چرا انقد دیر کردی تو؟ هاااان!؟؟ نفیسه زود تند سریع بگو دلم هزار راه رفت ، کجایی تو اصلا؟
_ وااااای نسیم یه دقیقه نفس بگیر ، اولا سلام.
نسیم : خب چیکار کنم نگرانت شده بودم.
_ جواب سلام واجبه هااااا
نسیم : وای ببخشید اصلا حواسم نبود علیک سلام.
_ تو کی حواست هست اصلا؟؟
نسیم : خب حالا میگی کجا بودی یا میخوای از نگرانی پس بیفتم؟؟
_ ههههه نمیگم
نسیم : عه چه مردم آزاری هستی تو ، اصلا نگو. منو باش که نگران توی خل شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وا خواهر گرام خل چیه دیگه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : خل تویی دیگه هههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مسخره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : اسم عموم اصغره هههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای ینی این نسیم هرچی بهش میگفتی یه جوابی تو آستینش داشت ، هیچکیم حریف زبون درازش نمیشد. فقط من میتونم این خل وچل و کنترلش کنم اونم بزور ( بعله من یه همچین دختره خوب ومهربونیم ) همه از دستش عاصی ان ، هیچکیم تو دانشگاه باهاش درنمیوفتاد چون آخرش پشیمون میشد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ههههه کوفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : کوفت مساویه با کل وجودم فدای تو.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وای نسیم جان نفیسه تسلیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : دیدی کم آوردی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا هم کم آورده بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : خب حالا بگو ببینم چرا انقد لفتش دادی ، الان کجایی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ الان تو اتوبوسم و ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکل ماجرا رو از اول براش تعریف کردم البته با سانسور کردن اون پسر چشم عسلیه چونمیدونستم از فردا نسیم همونو سوژه میکنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقسمت دوم/پارت دوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیمم از اول تا آخر همینجوری داشت میخندید ( ووووییییی انقد بدم میاد از این دخترایی که بلند بلند میخندن ، حالا نه که من اصن اینطوری نیستما������������ )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وای نسیم چته چرا انقد میخندی تو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ داشتم به این فک میکردم که مثلا پیرمرده بهت شماره بده ههههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نسیم دیوونه میگم سن پدربزرگ خدا بیامرزمو داشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وا خب جوش نیار بابا محض خندیدن گفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا هم نسیم همش با شوخیاش و مسخره بازیاش ( یا به قول یکی از دوستام چلغوز بازیاش ) حالوهوای آدمو عوض میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ میدونم بابا ، خب نسیم من دیگه رسیدم ایستگاه ، اومدم کافی شاپ باهم حرف میزنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه بوس بوس بای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وای نسیم چن بار بهت بگم من از این کارای لوس و جلف وبیمزه بدم میاد بوس بوس چیه دیگه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ عزیز دلم الان مد شده جنابعالی چیزی از مد سر در نمیاری دیگه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ایش چه مد چرندی!!!! ( الان تو این لحظه دلم میخواد با جفت پا برم تو دهن سازنده این به قول اینا مد ، ایییییش آخه ینی ، شیطونه میگه!!!! اصلا ولش برگردیم سرکارمون بعدا شیطونه روحالیش میکنم )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خب دیگه فلن بای.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ صدبار گفتم بای نه خدافظ. توگوشت نمیره که.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید وگوشی و قطع کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم از صندلیم بلند شدم تا از اتوبوس برم بیرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی از اوتوبوس پیاده شدم بازم همون پسره رو دیدم ، داشت میرفت سمت یه سانتافه مشکی ، اوه اوه یارواز اون خر پولاس. ولش به ما که نمیخوره. ( ایش نفیسه حالا که چی به تو نمیخوره ، هاا؟؟ مگه خواست بیاد تورو بگیره؟؟.... وای وجدان جونیم ، گلم الان بیخیشو فلن دیرم شدم بعدا مفصل باهم حرف میزنیم.... باشه ولی حرف میزنیماااا...... عه باشه دیگه ) و راه افتادم سمت کافی شاپ ، کافی شاپ با ایستگاه اتوبپس یکم فاصله داشت ، اگه با تاکسی میومدم منو درست روبه روی کافی شاپ پیاده میکرد. اگه از کوچه پس کوچه ها میرفتم حتما زودتر میرسیدم ولی خب خودمم میترسم تنهایی از کوچه های خلوت برم ، برا همین از همون خیابون میرفتم. سرعت قدمام و بیشتر کردم با اینکه میدونستم کلی دیر کردم و به هرحال از زندی حرف میخورم ولی کار از محک کاری عیب نمیکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی که رسیدم کافی شاپ نسیم و دیدم که جلوی در منتظره ، رفتم پیشش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیمم از اول تا آخر همینجوری داشت میخندید ( ووووییییی انقد بدم میاد از اینجور دخترا ایش )_ سلام نسیمی چطوری !؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وای دختر خیلی دیر کردی زندی حتما میکشتت ، مخصوصا حالا هم که تازه اومدی اینجا مشغول به کار شدی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه عزیزه دلم نگران نباش کاری نمیکنه ، میگم یه مشکلی پیش اومد ، تازه اگه چن بار همینکارو تکرار کنم و دیر بیام ایراد میگیره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ببین نفیسه ، من ریش گروگذاشتم پیش اینا!! ( هوم!!! نسیمجون سیبیلات کو پ؟؟ ) اعتماد کرده بهم ، گفتم دختر خوبیه و اینا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ عجبا دستت درد نکنه نسیم خانوم حالا یه چیزی هم بدهکار شدیم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه بخدا ، در کل گفتم عزیزم وگرنه خودتم که میدونی من اصلا اهل اینجور حرفا نیستم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ آره میدونم ، نترس فوقش سره من داد میزنه اصلا به تو چه ربطی داره که سره تو داد بزنه!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خب حالا بیا داخل تا عصبانی تر نشده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اوه اوه راس میگی از دسته تو ، بریم تا مارو نخورده هههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دیوونه ههههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو با خنده رفتیم داخل... ( خیلی حالبه منو نسیم حتی تو بحرانی ترین و هادترین شرایط هم میخندیم ، واقعا خدا شفامون بده ، بعله ما کلا یه همچین دخملای ریلکسی هستیم (
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا رفتم داخل با قیفه عصبانی و چشمای به خون نشسته زندی روبرو شدم ( زندی یه آقای 56 ساله س که صاحب رستورانه ، ولی از بس خوب مونده اصلا نشون نمیده چن سالشه ، حتی منم اولین بار که دیدمش اصلا فکنمیکردم انقد سنش باشه ، تا از نسیم پرسیدم ، حالا دیگه انقد فوضولی نکردم ببینم نسیم از کجا فهمیده )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزندی محکم کوبید رو میز و با فریاد وحشتناکی که کشید منو به خودش آوردم . حتی نذاشت آنالیزش کنم ببینم چه شکلیه بیشعووووررررر ( خاک تو سرت کنن چش چرون ، آخه الان چه وقته آنالیز کردنه دختر وقت نشناس!!!.... عه وجدان جون وقت شناس ، توکه وقت میشناسی ، الان از کجا سر وکلت پیدا شد؟؟ الان من مثلا تو شرایط بحرانیم هااا.... آره جونخودت تو تو شرایط بحرانیم میخوای طرف وآنالیز کنی..... ای بابا وجدان جون غلط کردم ، شکر خوردم ، خوبه؟؟ قول میدم از این مارک شکرا دیگه نخورم حالا برو بذار ببینیم این زندی پدر سوخته چی میخواد بلقور کنه.... باشه ولی بعدا به حسابت میرسم دختره آنالیز گررررر..... ای بابا خب باشه حالا تو برو قربونت برم منننن.... ایش باشه.... نه خدایی حال میکنین چه وجدانی دارم باید نازش کنی تا دس از سره کچلت بر داره ،،،، هعییییییی وجدانم وجدانای قدیمممم ) تو فکره خودم بودم که با داد بعدی زندی به خودم اومدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزندی : نه خانوم دیگه ببخششیدی در کار نیست ، امشب میمونید همینجا و تا حساب کتاب هایی که از قبل مونده رو انجام ندادید و وارد دفتر نکردید اجازه ندارید پاتونو از اینجا بیرون بذارید ، تا از این به بعد یادتون باشه که هرچی من میگم و عینا ومو به مو عملی کنید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعلوی که خیلی ناراحت شده بود ، خواست چیزی بگه که زندی با فریاد گفت : بفرمایید سرکارتون خانوم ، بفرماییدددد!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو علوی هم سریع رفت سره کارش. ( اوخی چقد بچم مظلوم بود به خاطره من باید تا شب بمونه.... اوهو نفیسه خانوم از کی تاحالا دلسوز شدی.... دهه تا ما میایم نفس بکشیم تو پیدات میشه ها وجدان جون.... عه خب حوصلم پوکید از بس این مرتیکه داد زد.... باشه فلا برو بذار من راست و ریستش کنم برم سرکارم )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاووووو این مرتیکه انگار سر آورده همش صداش پس کلشه ، مرتیکه قلچماق همش داد میکشه ، مرد که نباید اینقد داد بکشه ، این تا تقی به توقی میخوره داد میزنه. اه اه اه انقد بدم میاد از اینجور مردا ، خدا به داد زنش برسه البته فک نکنم با این اخلاق کجکیِ که این داره تاحالا ازدواج کرده باشه!!! نه البته نسیم میگفت این دوتا پسر و یه دختر داره ، پس ازدواج کرده حتما ، به هرحال خدا به زنش صبر بده الهی آمیییییینننن!! . توهمین فکرا بودم که یهو دیدم یه خانومی گفت : آقای زندی من ساعت ورود ایشونو یادداشت و محاسبه کردم ، دقیقا یک ساعت و هفده دقیقه و نه ثانیه ایشون تأخیر داشتن. بله بله بله!؟؟ کی بود داشت حرف میزد!؟؟ برگشتم سمت صدا که ببینم کیه که با یه دختر نسبتا جوون که آرایش غلیظی داشت ، روبه رو شدم ( اوهو خانوم شما با این مغزت برو دبیر ریاضیات شوتو یه دانشگاهی جایی تدریس کن جای تو اینجا نیس تو داری حیف میشی ببین کی گفتممم!!!)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه اه انقد آرایش کرده بود که حالم ازش بهم خورد. یه مانتوی تنگبادمجونی پوشیده بود که همه چیزش بیرون بود ( دوس جونیا من بی ادب نیستما ، خو آخه این اینطوری لباس پوشیده همه رومنحرف میکنه به من چه ، اصلا منو این حرفااا ، نچ نچ نچاستغفرلله توبه کن بچه برو سره درس ومشقت )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه شال مشکی که اگه سرش نمیذاشت راحتر بود ، موهاشم که اصلا نگم بهتره همش بیرون ریخته بود و شرابی رنگبود ، یه ساپورت مشکی تنگ تنگم پوشیده بود که خیلی ناجور بود منکه خجالت میکشیدم اگه میپوشیدمش ، یه کفش اسپرت بادمجونی هم پوشیده بود که به قول خودش ست کنه. جالبش اینجاس که من تو این یه هفته که میام سرکار اصلا اینو ندیده بودم ، شایدم جدید اومده ، هه آره حتما تازه اومده و داره خودشیرینی میکنه ، ایش دختره ایکبیری ، کفاصط مماخو بیشول ، اصلن چرا گف؟ ایییییخودشیرین کپک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزندی : واقعا ممنونم خانوم خوشدل... بعدشم رو به من گفت : بلاخره یکی تو این کافی شاپ پیدا شد که واقعا با عرضه باشه ، یاد بگیرید خانوم شمس همش دو روزه اومده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم بگم آره همش دوروزه اومده و الانم واسه خودشیرینی فیساقوریس ( درس نوشتم؟ ) بازی در آورده... ولی دیگه بیخیال شدم حوصله دهنشو نداشتم کافی بود یه چی بگی تا این مردکسوژه کنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خب آقای زندی دیگه تکرار نمیشه من امروز یه مقدار مشکل داشتم ماشین گیرمنیومد مجبور شدم اتوبوس سوار شم. حالا میتونم برم سره کارم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزندی : باشه ولی دیگه تکرار نشه ، بله میتونید برید سرکارتون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوووف آخه اینکه انقد میگه دیر شد دیر شد فقط سه ساعت وقت ما با داد و بیداد آقا تلف شد ، والا ملت مغز ندارن که.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سره کارم با اینکه امروز خیلی گند شروع شد ولی مهم نیس باس به خودم انرژی های مثبت بدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکافی شاپ یه نمای خوشگلی داشت نمای ساختمون بیرونش چوبی بود ، وقتی که وارد میشدی فضا خیلی رمانتیک بود ، صندلی ها ومیزهای چوبی قهوه ای که گوشه کنار سالن چیده شده بودن و گل ها و تکهچوب های تزیینی که گوشه کنار سالن گذاشته بودن جذابیتش و چندین برابر میکرد ، یه حیاط هم نزدیک صندوق بودکه اونجام مخصوصا تو شب خیلی رمانتیکمیشد چون توشب رقص نورای فانتزی که توی حوضچه کوچولوی حیاط بود چشمکمیزدن و خیلی خوشگلن میشد ، خلاصه ملت کلی حال میکنن میان اینجا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکاره من اینجا گارسونه ، نسیم هم مثل من گارسونه. من مدتی بود که دنبال کار میگشتم با اینکه مامان و بابام اصرار میکردن نرم ولی من هرکاری که میتونستم انجام بدم وراضی بودم که برم چون واقعا دوس داشتم مستقل باشم ناسلامتی 23 سالمه ها خلاصه چند روز پیش وقتی نسیم گفت که احتیاج به گارسون دارن وقت وتلف نکردم و خلاصه حالا هم که در خدمت شماییم راستش من فوق لیسانسمو تو رشته انگلیسی گرفتم . الانم عموم داره دنبال یه آموزشگاه خیلی خوب میگرده که من برم اونجا و زبان تدریس کنم از بچگی عاشق زبان بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه برادر بزرگتر و یه خواهر کوچیکتر از خودم دارم ، داداش میلادم که 27 سالشه ومهندسه عمرانه قربون قد و بالاش برم من فلن هم مجرده ( بین خودمون بمونه ، میخوام براش یه دبه بخرم بره بشینه توش قشنگ بترشه ) آبجی ترانه م هم که 18 سالشه و پشت کنکوره ، علوم انسانی میخونه میخواد خانوم وکیل شه الهی من دورش بگردم. مامان بابامم که حرف ندارن . مامان مریم و بابا محمدم که گلن . مامانم خونه داره گاهی اوقاتم بافتنی میبافه و خیاطی میکنه. بابامم فرش فروشی داره. خلاصه که خونوادمون خیلی گرم و صمیمیه. خب حالا بیخی خونه و خونواده بچسبیم به کار.ساعت یک ظهر بود که دیگه هیچ کس داخل کافی شاپ نبود ، اینجا کافی شاپ خیلی معروفی بود همیشه شلوغ بود ولی ظهرا همیشه خلوته چون وقته ناهاره. رفتم پیش نسیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نسیمی جونم!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : هوم؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ هوم چیه بابا بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : حالا بله بفرما کارتو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نسیم من ناهار هیچی با خودم نیاوردم خونه هم گفتم نمیرم ، به مامان گفتم با بچها یه چی میخورم. الان خیلی گرسنمه چیکار کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : اتفاقا منم خیلی گرسنمه امروز خیلی کار کردیم. الان که ساعت یکه تا چهار که کافی شاپ و باز میکنن ما وقت داریم پس بجنب آماده شیم بریم یه جای باحال مهمون من.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه ، من عاشقتمممم نسیمی . و یه بوس از لپاش گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : خوبه خوبه ، خودتو دیگه لوس نکن زودی برو آماده شو تا پشیمون نشدما.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم که میدونم این خانوم الان پشیمون شه ما از گشنگی اینجا تلف میشیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ عه باشه بابا چرا جوش میزنی بریم آماده شیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباسامونو پوشیدیم و رفتیم نشستیم تو ماشین نسیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماشین نسیم یه رنو مشکیه ( خخخ نخندین عه رنو هم احترام داره ها ) خلاصه سوار شدیم و پیش به سوی ناهار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوسطای راه حوصلم سر رفت ، رفتم یه آهنگ بذارم ولی یادم اومد نسیم همش آهنگای چرت و پرت گوش میده برا همین فلش جونمو درآوردم تا یه آهنگ خوب گوش کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراستش خب الان نه فاز غم دارم نه شادی برا همین یه آهنگ نه شاد نه غمگین میذارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(پلیز خودتون دان کنین)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهنگ طهران از بابکجهانبخش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای که چقد من عاشق این آهنگم دیگه داشتیم میرسیدیم برا هپین فلشمو درآوردم تا مثه دفعه های قبل توماشین نسیم جا نمونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتیم پایین ، جلو یه دیزی سرا بودیم. رفتیم داخل و یه تخت دنج که انتهای محوطه دیزی سرا بود و خیلی دید نداشت و انتخاب کردیم و نشستیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...5...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وای که چقد هوای خوبیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم: اوهوم خیلی هوای خوبیه ، جون میده برا مخ زدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اه اه جم کن اون ذهن منحرفتو به مام سرایت کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : ایش باشه بابا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگارسون اومد و نذاشت ادامه حرفمونو بزنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمام دوتا دیزی داغ ، با دوغ محلی و ترشی و سبزی خوردن و مخلفات دیگه سفارش دادیم که برامون بیاره ( یه وخ شما دلتون نخوادا منم الان ساعت دو نیم شبه دارم تایپ میکنم ، از گشنگی ضعف زدم اوف اوف اوف )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه دیزی و آوردن و رسیدیم به جای مورد علاقه من ینی پیاز نصف کردن . یه پیاز درشت و برداشتم و از وسط نصفش کردم که همه آبش پاشید رو سر و صورتمون. خدایی خیلی حال داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم گوشتمو میکوبوندم که...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره میخ اون نگاه عسلی شدم ، اخه اون اینجا چیکار داشت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعجبا مثکه ما باید امروز فقط ایشونو زیارت کنیم. نسیمم دید که زل زدم بهش رد نگاهمو گرفت و رسید به اون دوتا چشم عسلی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : چته دختر؟ بدجور چشتو گرفته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ها؟ کیو میگی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : هیشکی تو به دید زدنت برس . و به ظاهر خودشو مشغول کوبوندن گوشت نشون داد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم دیگه بیخیالش شدم چون نمیخواستم دوباره فکره اینکه اینو کجا و کی دیدم بیفته تو سرم و غذام کوفتم شه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعده دیزی سفارش یه چایی. داغ دادیم که الحق تو این هوای سردم خیلی میچسبه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچاییمونم خوردیم و رفتیم سمت در خروجی و پارکینگ که ماشین نسیم توش بود ، موقع برگشتم دوباره اون یه جفت چشم عسلی و دیدم که در کمال تعجب اونم داشت منو با لبخند نگاه میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir// هیراد //
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرام خیلی جای تعجب بود ، این دخترو با اینبار دومین باره که دارم میبینم ، بعده اینکه تو اتوبوس ازم تشکر کرد خیلی فکرمو مشغول خودش کرده بود که بلاخره یادم اومد ، نفیسه بود . خودش بود مطمئنم ، من هیچ وقت اون چشمای فیروزه ای و اون نگاه مظلوم و از یاد نمیبرم ، ولی خیلی عجیبه آخه چرا الان. تو همین فکرا بودم که دیدم بلند شدن و دارن میرن موقع رفتنم برگشت ومنو نگاه کرد مطمئنا منم براش آشنام ، شک ندارم. بهش یه لبخند زدم که خیلی تعجب کرد ، خیلی دوس داشتم بدونم که چرا دوباره اونو باید ببینم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir// نفیسه //
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز در که خارج شدیم و سوار ماشین شدیم دیدم ساعت هنوز 3 ، برا همین به نسیم گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نسیمی بریم یه بستنی بخوریم؟ آخه هنو خیلی وقت داریم این یکی ومهمون من.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیمم که عاشق بستنی فوری قبول کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه رفتیم بستنی گرفتیم که من پنج تا اسکوپ ( شکلاتی ، هویج بستنی ، طالبی ، تمشک ، شکلات دارک ) گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبستنیمونو خوردیم و راه افتادیم سمت کافی شاپ ، دیگه این سری تأخیر میکردیم زندی گردن هردوتامونو از بیخ میبرید مخصوصا منو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت هشت و نیم شب بود و شیفت منم تموم شده بود. چون خودم دوس ندارم تا دیر وقت بیرون باشم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نسیمی بریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : بریم عزیزم فقط بذار من برم کیفمو بردارم بیام تو برو بیرون منتظر من باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدشم سوییچ ماشینو برام پرت کرد. رفتم بیرون از کافی شاپ ، حس میکردم یکی داره تعقیبم میکنه ولی بیخیال شدم لابد توهمه آخه چن بارم برگشتم که ببینم کیه دیدم هیشکی نیس ( خل شدم رف )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو ماشین نشستم ، بخاری ماشینم روشن کردم چون هوا خیلی سرد شده بود. یکم بعدش نسیمم اومد و رفتیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نسیمی دستت درد نکنه ببخشید این چند روز زحمتت دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : نه قربونت برم این چه حرفیه ، فردا که پنجشنبه س شیفت ما نیست تو چیکارا میکنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ حالا نمیدونم ، بذار فردا بشه اگه خواستی جایی بری بهم اس بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : باشه فلن بای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خدافظ ، به سلامت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدره ماشینو بستم و رفتم تو خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخونه ما یه خونه ویلایی قدیمیه دوطبقه س.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیلی خونمونو دوس دارم ، حیاطش که پر از گلای خوشرنگ و درختای پر از میوه س ، اونور تر از حیاطم یه تاپ دونفره است که وقتی بچه بودیم منو میلاد و ترانه سه نفری مینشستیم توش ولی میلاد چون از ما هیکلی تر بود همش جای بیشتری رو میگرفت منو ترانه هم که ریزه میزه بودیم اون گوشه تاپ مچاله میشدیم ، ولی بازم خیلی خوش میگذشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم که از مسیره سبزه حیاط و طی میکردی چندتا پله میخورد و میرفت داخل خونه ، وقتی که وارد خونه میشدی یه راهرو بود بعدشم کنارش چنتا پله میخورد و آشپزخونه بود. سه تا اتاق تو همین طبقه اول بود و سه تا هم طبقه دوم. اتاق من تو طبقه دوم بود ، پذیرایی و تلوزیون و مبل هم تو پذیرایی بود. خونمون درسته قدیمی بود ولی من عاشق خونمونم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلااااااام مامااااان ، سلااااام بابااااا ، سلااااام آجوووو سلاااااام داداااااش من اووووومدممم خوش اووووومدمممممم (من اصولا ورودم با داد و بیداده)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا : سلام دختره بابا چطوری؟ خسته نباشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم گونشو بوسیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مرسی بابایی ما مخلص شمام هستیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : وای کاشکی یکیم هوای مارو داشت تو این خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع رفتم پیششو لپشو کشیدمو لوسش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : خوبه دیگه نفیسه پاشو برو ترانه رو صدا کن شام حاضره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...6...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشه ای گفتم و رفتم طبقه بالا. از اونجایی که من اصولا عادت ندارم در بزنم وارد اتاق شدم ( مدیونید فک کنید بی ادبما فقط عادت ندارم )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ به به به ترانه خانوم سلاممممم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترانه : به به ما چشممون به جمال خواهر گرام روشن شد چه عجب ، راه گم کردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وااااا این حرفا چیه خوبه همش خونه وره دله شما بودما بده الان رو پلی خودم وایستادم تو والا همش تو اتاقتی ما شمارو نمیبینیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترانه : اولا که من تو اتقمم برا اینکه کنکور دارم اینم موقتیه قبول شدنم به این همه خوندن می ارزه دوما توام خودتو خسته کردی تو این یه هفته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ قربون خواهری خودم برم ، چه خبر از درسا خوبه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترانه : آره خوبه خدارو شکر دعا کن قبول شم خیلی میترسم آخه میگن یه بار از کنکور رد شی باره دوم برات سخت تره دوباره بخونی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ آ آ ، چشم رو چشمم . بعدشم دستامو بردم به طرف آسمون و گفتم : خداااااایاااااا این ترانه ما خیلی عجله داره برا اینکه بره دانشگاه شوور کنه ، دانشگاه قبولش کن بعدشم یه پسر خوشگل بنداز تو دامنش. رو مخمون رژه رفته اساسی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترانه : عه مسخره کی شوهر خواست من میخوام درسمو بخونم بابا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خو بابا الکی مثلن هیشکی نفهمید تو داری ناز میکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیدونه زد به بازوم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خب خانوم درس خون پش کنکوری شام حاضره افتخار میدید بریم شام بخوریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم با ناز گفت : بله فک کنم افتخار بدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعاشق ترانه ام موهاش خرمایی روشنه و چشماش قهوه ای ، سفیده . دختره خیلی ناز و شیطونیه ( که از خواهر گرامش به ارث برده دیگگگگ ) هیکلشم مثه من رو فرمه منتها یکم قدش کوتاهه که خودشم خیلی از بابتش شاکیه ولی به نظره من دختر باس کوچولو موچولو و ریزه میزه باشه تا بغل آقاش جا شه ( ایییییش نفیسه توام دلت بدجور شوور میخوادا.... وجدان جونم چی میگی تو کو شوووهررررر تو به ما نشون بده خودم میرم خواستگاریش.... روتو برم من حالا برو شامتو بخور حرف دارم من با تو.... باشه بابا هل ندی خخخخ ) خلاصه ما هم داستان داریم با این وجدان هااا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباهم رفتیم پایین و سفره انداختیم و شام که قرمه سبزی دسپخت خوشمزه مامانی بود و خوردیم. بعدشم سفره رو جمع کردیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن برا مامان اینا و خودم چایی بردم ، ترانه هم که لابد رفته بود اتاقش تا درس بخونه چون خبری ازش نبود اگرم بود که اصلا اهل چایی نیست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بفرمایید اینم برای مامانی و بابایی گل گلابم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا : مرسی دختر گلم زحمت کشیدی بیا بشین بابا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : قربون دختر گل و مستقلم برم ، خسته شدی امروز مادر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه والا مامانی خودتم که خبر داری من عاشق کار کردنم اصلا هم خسته نمیشم تازه با وجود نسیم مگه میشه خسته هم شد؟ بس که این دختر شاد وشیطونه.مامان : خب پس خداروشکر ، فردا که کافی شاپ نمیری مادر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه مامانی نمیرم چطور؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه فردا شب پیشواز ماه محرمه، ماهم با همسایه ها از صبح میخوایم آش نذری بپزیم. خواستم اگه کاری نداری یکم کمکمون کنی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیخواستم بگم نه کاری ندارم که یهو یاده نسیم افتادم که میگفت فردا با هم بریم بیرون ولی ترجیح دادم به مامانم کمک کنم و بیرون رفتن و فعلا کنسل کنم ، آخه از اونجایی که من ارادت خاصی به آقا امام حسین دارم دوس دارم همیشه هم تو عذاداریش شرکت کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه مامان جون کاری ندارم فردا حتما کمکتون میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : قربونت برم دخترم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ راستی بابا میلاد کجاس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا قلپی از چاییش و خورد و گفت :میلاد خونه مجردی خودشه گفته باید یه سری نقشه رو راست و ریسش کنه امشب خونه نمیاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ آهان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدشم چاییمو خوردم و رفتم اتاقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن عاشق اتاقمم ست مشکی وصورتی (مدیونید اگه فک کنید من مثه دختر بچها عاشق صورتیم ها نخیرم منتها بیشتره دخترا صورتی دوس دارن منم دارم ولی این صورتی یه صورتی خاص بود خیلی ملایم و خوشگل بود)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتاقم خیلی بزرگ نیست ولی من خیلی دوسش دارم لابد میپرسین چرا؟؟؟ خب چون همه اتاقاشونو دوس دارن!!! بازم میپرسین چرا؟؟؟ چونکه زیرا!!! بازم چرا؟؟؟؟ دهه چرا انقد چرا میکنین اصلا به شما چه اتاق خودمه اختیارشو دارم ، والا الکی آدمو عصبانی میکننا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی که وارد اتاقم میشی یه فضای رویایی رو میبینی ( تعریف از خود نباشه خودم رویاییش کردم ) یه تخت صورتی که روش رو تختی صورتی هست ته اتاق چسبیده به دیواره و می تحریرم کنار تختمه . پایین تختمم کمد لباسام و دراور و کشوهاش هست که توش پر لباسه . یه کشوی تکم هست که توش لباسای زیرم هست (دیگه هم فوضولی نکنید پرووهااا ، )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم اونور تر از کمدم میز آرایشم هست که روش پره لاک و عطره ، چنتایی هم رژ لب و یه ریمل و چنتا سایه دارم . اصولا زیاد آرایش نمیکنم. یه جایی رم مختص کرم هام گذاشتم. یه صندوقچه کوچولو و جمع و جورم دارم که توش طلاها و زیوآلات و دستبند و گردنبند و خلاصه از اینجور چیزاست. میز آرایشم یه صندلی هم داره. ته اتاقمم دوتا مبل کوچولوی پفکی و یه میز بود که من عاشقشون بودم خیلی خوشگل و مامانی ان خلاصه که اتاقم کلا ست دخترونه س. ته ته اتاقمم دره بالکنه که من هر وقت دلم میگیره میرم اونجا ، اصلا اونجا که میرم احساس آرامش میکنم دوتا صندلی راحتی هم اونجا تو بالکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...7...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم رو تختم دراز کشیدم و گوشیمو برداشتم تا به نسیم اس بدم که فردا نمیتونم برم باهاش بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام نسیمی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : سلام خانوم خانوما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نسیم ما فردا نذری پزون داریم به مناسبت پیشواز محرم ، این شد که منم نتونستم دست رد به سینه مامانم بزنم واسه همینم شرمندتم فردا نمبتونم بیام بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : اوکی مهم نیست اتفاقا فردا پسر خاله منم بعده مدتها که از کانادا اومده ایران تازه دو سه روز پیش رسیده حالا تازه فردا میخواد بیا پیش ما. منم نمیتونستم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خخخ باشه ، حالا این پسرخاله ت کی هست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : تو نمیشناسیش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خب این کیه که ما نمیشناسیم ناقلا؟ جوونه؟ خوشگله؟ چن سالشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : هم جوونه هم خوشگله ، 25 سالشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خب پس نونت تو روغنه دیگه دختررر.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : عه توام گیر آوردیا مارو سره شبی بیا برو بگیر بخواب زده به سرت داری چرت میگی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ حالا اسمش چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : هیراد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ آهان ، خب اصلا ب من چ خخخ فعلا خدافظ عزیزم شبت خوش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : بابای آجو شبه توهم شیک و پیک.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهوووف حوصلم سر رفتتت حالا چیکار کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاصولا من اینجور وقتا زل میزنم به سقف اتاقم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهووووف چیزی به ذهنم نرسیددد پسسس میرم سراغ حسن فری (همون هنذفری خودمون ، نیس من یکم زیادی کشف میکنم اینم یکی از کشفیاتمه ببینین چقده هنرمندم من دارم حیف میشم حییییفففف)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهنگ دیدی چی شد از امیر فرجام و پلی کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو چهرت آشناس ، مثه فرشته هاس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنکنه تورو من تو خواب دیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو تو قصه ها ، توی نوشته ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو به چشم انتخاب دیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکمی صبر کن... بذار ببینمت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنکنه تو همون باشی که قلبم عاشقش شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکمی صبر کن نرو ، بذار ببینمت تورو ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنرو یکدفعه عاشقت شدم... دیدی چی شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو تا دیدمت ، گرفتارت شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه عالم عشقِ پاک ، بدهکارت شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو تا دیدمت ، دلم آروم گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم با عشقِ تو ، یه لحظه خو گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگرفتارِ توُ چشمِ سیاه ، صورت ماهت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمم باورم نمیشه اینجوری میخوامت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگرفتارِ توُ چشمِ سیاه ، صورت ماهتُ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمم باورم نمیشه اینجوری میخوامت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکمی صبر کن نرو ، بذار ببینمت تورو ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنکنه تو همون باشی که قلبم عاشقش شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکمی صبر کن نرو ، بذار ببینمت تورو ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنرو یکدفعه عاشقت شدم... دیدی چی شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهووووف کلی انرژی مثبت بهم انتقال داد این آهنگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا یه آهنگه دیگه... هوووم بذار ببینم چه آهنگی خوبه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهنگ پاتوق از شهرام میرجلیلی رو پلی کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوی هرگوشه از دنیا ، تموم لحظه های ما ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپره از عشق و از رویا ، اگه ما پیشه هم باشیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو این روزای تکراری ، چه تو خواب و چه بیداری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیام هرجا که دوست داری ، میام تا ماله هم باشیم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه شادم ، اگه غمگین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیام و یه گوشه میشینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه باشی ، یا نباشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو هرلحظه میبینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه شادم ، اگه غمگین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیام و یه گوشه میشینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه باشی ، یا نباشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو هر لحظه میبینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه یاده تو توی ایوون ، روی میزم دوتا فنجون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچقد میچسبه این بارون ، اگه تو سهم من باشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون پاتوق ، همون ساعت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرای من شده عادت ، خیالم راحت راحت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه تو... پیش من باشی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه شادم ، اگه غمگین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیام و یه گوشه میشینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه باشی ، یا نباشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو هرلحظه میبینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه شادم ، اگه غمگین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیام و یه گوشه میشینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه باشی ، یا نباشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو هرلحظه میبینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه باشی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیا نباشی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرلحظه میبینم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irووویییی منکه جدا عاشق این دوتا آهنگم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از اینکه چنتای دیگه آهنگ گوش دادم موبایلمو گذاشتم رو میز کامپیوتر تا شارژ شه و دوباره به سقف زل زدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناخودآگاه فکرم به امروز کشیده شد ، به اون نگاه عسلی ، به اون پسری که تا دیدمش دلمو لرزوند ، دروغ چرا واقعا هم دلمو لرزوند ، عجیب شبیه یکی بود که نمیدونم کی ولی فقط میدونم خیلی آشناس... خیلی خیلی آشنا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا همین فکرا به خواب رفتم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح که پا شدم دیدم دنیا رو سرم وارونه س ، واااای خدایا ینی الان مردم؟ واااایییی نه من خیلی جوووونمممم هنو شوور نکردما خدا جون تو همین فکرا بودم که دیدم بله یه لنگم رو زمینه یه لنگم روی تخت ، خودمم به صورت وارونه بین تخت و زمین دارم سیر میکنم. آخه من نمیدونم شب عین آدم میخوابم صبح انگار میمون های آمازیایی حمله کردن که من 180 درجه چرخ میخورم. رفتم جلو آینه ، اووووف موهامو نگوووو... راس میگنا بهترین اتوی آدم بالشتشه ، من دیشب موهامو شونه زدم نیگا کن تورو خدا... و مشغول شونه زدن موهام شدم ، که مامان صدام کرد. سریع پریدم تو دستشویی دست و صورتم و شستم و رفتم پایین ( همون طبقه اول که پذیرایی و آشپزخونه و ایناس )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلاااااممممم سلااااامممم بر مادر و پدر دوست داشتنی و گرامی چطور مطورین؟ دماغاتون چاقه؟ کیفاتون کوکه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترانه از روی پله ها داد زد : چی شده آجی کیفت بدجور کوکه ها ، چیز میزی زدی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجیغ کشیدم و رفتم دنبالش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ تراااانههههه ، ترانههههه واستا تا نکشتمت ، اگه وایسی مجازاتت کمتره هااا.... بوخودا راس میگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...8...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی کو گوش شنوا و ترانه هم همینطور با خنده میدویید و از روی مبلا میپرید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه با شادی رفتیم رو میز تا صبحانه مون و بخوریم ، من طبق عادت همیشگیم کره با مربای هویج خوردم ( خیلی دوس دارم آخه ، شما دلتون نخوادا ).
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مامانی جونم مرسی عزیزمممم. بابایی مرسییییی. ترانه کوفتت شه خخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترانه : ای درد ، اگه نگیرمت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دیگه چی تو منو بگیری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترانه : منکه تورو بازم میبینمت خواهری خخخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه تو حالا کوفت کن ههههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو با شادی از آشپزخونه اومدم بیرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان از آشپزخونه داد زد : نفیسه مامان امروز میریم خونه ملوک خانوم برا آش نذری حواست باشه ها.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه مامانم حواسم هست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو اتاقم تا یکم رمان جدیدی که دانلود کرده بودمو بخونم بعدشم بریم خونه ملوک خانوم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت 9:30 صبح
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : نفیسه ، نفیسه . مادر پاشو بریم خونه ملوکخانوم چرا باز دوباره خوابیدی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا فریادای مامان دل از رختخواب و بالشت و اینا کندم و بلند شدم رفتم یه آبی به دست و صورتم زدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه مانتوی مشکی راحت با یه شال مشکی شاده سرم گذاشتم ، شلوار لی مشکیمم پوشیدم ، نمیخواستم زیاد آرایش کنم ، یه رژ رنگ لب که مات بود و زدم با یکمم ریمل که چشمام از اون حالت خستگی بیاد بیرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتیم خونه ملوک خانوم ، کلی کار کردیم منم رفتم آش و هم زدم و برای سلامتی همه و موفقیت خودم دعا کردم و از خدا خواستم بر خلاف سال های پیش امسال یه چیزای جدیدی و تجب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irربه کنم ، یه حمد و سوره خوندم و ملاقه رو دادم تا بقیه هم ، نیت کنن و هم بزنن و از خدا و امام حسین هرچی که میخوان بهشون بده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت 19:10 غروب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مامانی من دارم این آش و میبرم برا نسیم اینا آخه امروز بهشون گفتم نذری داریم میپزیم زشته نبرم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : باشه دخترم برو زودی بیاها ، نمونی اونجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشه ای گفتم و رفتم آژانس سره کوچه و یه ماشین برای خونه نسیم اینا گرفتم . تو ماشین به نسیم اس دادم که دارم میام و منتظرم باشه چون دلم نمیخواد هیچ وقت سر زده خونه کسی برم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رسیدم خونه نسیم به آژانس گفتم منتظرم بمونه و رفتم جلو خونه شون و زنگ خونه شون و زدم. مامانش بود : بله؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام خانوم قادری ، امممم چیزه نسیم هستش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم قادری : بله دخترم کاریش داری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ راستش براش آش نذری آوردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه والا مامانی خودتم که خبر داری من عاشق کار کردنم اصلا هم خسته نمیشم تازه با وجود نسیم مگه میشه خسته هم شد؟ بس که این دختر شاد وشیطونه.مامان : خب پس خداروشکر ، فردا که کافی شاپ نمیری مادر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه مامانی نمیرم چطور؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه فردا شب پیشواز ماه محرمه، ماهم با همسایه ها از صبح میخوایم آش نذری بپزیم. خواستم اگه کاری نداری یکم کمکمون کنی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیخواستم بگم نه کاری ندارم که یهو یاده نسیم افتادم که میگفت فردا با هم بریم بیرون ولی ترجیح دادم به مامانم کمک کنم و بیرون رفتن و فعلا کنسل کنم ، آخه از اونجایی که من ارادت خاصی به آقا امام حسین دارم دوس دارم همیشه هم تو عذاداریش شرکت کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه مامان جون کاری ندارم فردا حتما کمکتون میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : قربونت برم دخترم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ راستی بابا میلاد کجاس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا قلپی از چاییش و خورد و گفت :میلاد خونه مجردی خودشه گفته باید یه سری نقشه رو راست و ریسش کنه امشب خونه نمیاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ آهان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدشم چاییمو خوردم و رفتم اتاقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن عاشق اتاقمم ست مشکی وصورتی (مدیونید اگه فک کنید من مثه دختر بچها عاشق صورتیم ها نخیرم منتها بیشتره دخترا صورتی دوس دارن منم دارم ولی این صورتی یه صورتی خاص بود خیلی ملایم و خوشگل بود)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتاقم خیلی بزرگ نیست ولی من خیلی دوسش دارم لابد میپرسین چرا؟؟؟ خب چون همه اتاقاشونو دوس دارن!!! بازم میپرسین چرا؟؟؟ چونکه زیرا!!! بازم چرا؟؟؟؟ دهه چرا انقد چرا میکنین اصلا به شما چه اتاق خودمه اختیارشو دارم ، والا الکی آدمو عصبانی میکننا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی که وارد اتاقم میشی یه فضای رویایی رو میبینی ( تعریف از خود نباشه خودم رویاییش کردم ) یه تخت صورتی که روش رو تختی صورتی هست ته اتاق چسبیده به دیواره و می تحریرم کنار تختمه . پایین تختمم کمد لباسام و دراور و کشوهاش هست که توش پر لباسه . یه کشوی تکم هست که توش لباسای زیرم هست (دیگه هم فوضولی نکنید پرووهااا ، )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم اونور تر از کمدم میز آرایشم هست که روش پره لاک و عطره ، چنتایی هم رژ لب و یه ریمل و چنتا سایه دارم . اصولا زیاد آرایش نمیکنم. یه جایی رم مختص کرم هام گذاشتم. یه صندوقچه کوچولو و جمع و جورم دارم که توش طلاها و زیوآلات و دستبند و گردنبند و خلاصه از اینجور چیزاست. میز آرایشم یه صندلی هم داره. ته اتاقمم دوتا مبل کوچولوی پفکی و یه میز بود که من عاشقشون بودم خیلی خوشگل و مامانی ان خلاصه که اتاقم کلا ست دخترونه س. ته ته اتاقمم دره بالکنه که من هر وقت دلم میگیره میرم اونجا ، اصلا اونجا که میرم احساس آرامش میکنم دوتا صندلی راحتی هم اونجا تو بالکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...7...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم رو تختم دراز کشیدم و گوشیمو برداشتم تا به نسیم اس بدم که فردا نمیتونم برم باهاش بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام نسیمی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : سلام خانوم خانوما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نسیم ما فردا نذری پزون داریم به مناسبت پیشواز محرم ، این شد که منم نتونستم دست رد به سینه مامانم بزنم واسه همینم شرمندتم فردا نمبتونم بیام بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : اوکی مهم نیست اتفاقا فردا پسر خاله منم بعده مدتها که از کانادا اومده ایران تازه دو سه روز پیش رسیده حالا تازه فردا میخواد بیا پیش ما. منم نمیتونستم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خخخ باشه ، حالا این پسرخاله ت کی هست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : تو نمیشناسیش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خب این کیه که ما نمیشناسیم ناقلا؟ جوونه؟ خوشگله؟ چن سالشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : هم جوونه هم خوشگله ، 25 سالشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خب پس نونت تو روغنه دیگه دختررر.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : عه توام گیر آوردیا مارو سره شبی بیا برو بگیر بخواب زده به سرت داری چرت میگی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ حالا اسمش چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : هیراد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ آهان ، خب اصلا ب من چ خخخ فعلا خدافظ عزیزم شبت خوش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم : بابای آجو شبه توهم شیک و پیک.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهوووف حوصلم سر رفتتت حالا چیکار کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاصولا من اینجور وقتا زل میزنم به سقف اتاقم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهووووف چیزی به ذهنم نرسیددد پسسس میرم سراغ حسن فری (همون هنذفری خودمون ، نیس من یکم زیادی کشف میکنم اینم یکی از کشفیاتمه ببینین چقده هنرمندم من دارم حیف میشم حییییفففف)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهنگ دیدی چی شد از امیر فرجام و پلی کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو چهرت آشناس ، مثه فرشته هاس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنکنه تورو من تو خواب دیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو تو قصه ها ، توی نوشته ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو به چشم انتخاب دیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکمی صبر کن... بذار ببینمت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنکنه تو همون باشی که قلبم عاشقش شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکمی صبر کن نرو ، بذار ببینمت تورو ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنرو یکدفعه عاشقت شدم... دیدی چی شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو تا دیدمت ، گرفتارت شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه عالم عشقِ پاک ، بدهکارت شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو تا دیدمت ، دلم آروم گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم با عشقِ تو ، یه لحظه خو گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگرفتارِ توُ چشمِ سیاه ، صورت ماهت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمم باورم نمیشه اینجوری میخوامت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگرفتارِ توُ چشمِ سیاه ، صورت ماهتُ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمم باورم نمیشه اینجوری میخوامت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکمی صبر کن نرو ، بذار ببینمت تورو ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنکنه تو همون باشی که قلبم عاشقش شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکمی صبر کن نرو ، بذار ببینمت تورو ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنرو یکدفعه عاشقت شدم... دیدی چی شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهووووف کلی انرژی مثبت بهم انتقال داد این آهنگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا یه آهنگه دیگه... هوووم بذار ببینم چه آهنگی خوبه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهنگ پاتوق از شهرام میرجلیلی رو پلی کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوی هرگوشه از دنیا ، تموم لحظه های ما ،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپره از عشق و از رویا ، اگه ما پیشه هم باشیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو این روزای تکراری ، چه تو خواب و چه بیداری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیام هرجا که دوست داری ، میام تا ماله هم باشیم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه شادم ، اگه غمگین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیام و یه گوشه میشینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه باشی ، یا نباشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو هرلحظه میبینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه شادم ، اگه غمگین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیام و یه گوشه میشینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه باشی ، یا نباشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتورو هر لحظه میبینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه یاده تو توی ایوون ، روی میزم دوتا فنجون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچقد میچسبه این بارون ، اگه تو سهم من باشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون پاتوق ، همون ساعت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرای من شده عادت ، خیالم راحت راحت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهار
۱۴ ساله 00بد نبود ولی یجاهایی قدرت نداشت مثلا هیراد پسر خاله نسیم بود نسیم میگف پسر عمم😐😂 باید رو یجاهایی قشنگ کار میشد ولی جالب بود🤌🏼
۹ ماه پیش-هیچکَسنِمیفَهمِهگ
۱۶ ساله 00مزخرف بود واقعا که
۱۲ ماه پیشفاطمه
۲۹ ساله 00بد نبود ولی ی جاهایی انگار نویسنده فراموشی میگرفت مثلا تو عروسی نسیم با ماشین خودش رفت ولی از اون طرف ماشین نداشت یا گفت شام خوردم بعدش گفت بدون شام برگشتم یا میلاد میدونست رفت با سمیرا
۱۲ ماه پیشهانیه
00ممنون از نویسنده رمان واقعا عالی بود 😍
۱ سال پیشzahra
۲۵ ساله 00به درد اونایی میخوره که تازه شروع کردن به رمان خوندن وگرنه کسی که سالهاست داره رمان میخونه میفهمه چقدر چرتوپرت نوشته
۱ سال پیش(:نیازم
۱۱ ساله 00چرت مزخرف همش اهنگه باورکن اگه اهنگ نبود ب دو قسمتم نمیرسید
۱ سال پیشم
11خیلی چرت وآبکی بود،اطلاعاتش درموردسرطان غلط بود،نصف بیشتررمان آهنگ بود،خیلیم بیحیابودعشقشونم مسخره بود،آخه بچه ۱۱ساله چه به عاشقی ای خدا یه چیز بگین با عقل همون۱۱ساله جوردربیاد،خودتو مسخره کردی نویسند
۲ سال پیششادی
13من موندم واقعا نظرات مثبت برای کجاعع رمانه ؟ همش تخیلی بود باو :/ سرطان بریم خون خوب میشه؟ آیا برای یه موضوع***میبرن تو اونجور اتاق بازجویی؟ نویسنده جان یکم اطلاعات عمومیتون رو بالا ببرید خب
۳ سال پیشسما
۱۴ ساله 22واییییییییییی عالییییی بودددددد😍😍😍 هرچی بگم کم گفتم اصلا نمدونم چی بگم پیشنهاد میدم ک حتما بخونینش😉🥰😊
۳ سال پیشهلیا
۱۷ ساله 22وایبییییی عالیییییی بود مرسی نویسنده پیشنهاد میکنم حتما بخونین🥰😍🤩😍🥰🤩😍🥰😍😍😍🤩
۳ سال پیشحدیث
21عالی بود ♥ممنون از نوسینده ♥
۳ سال پیشزهرا
05فیثاغورس پارت اول😂😂
۳ سال پیشدنیز
۱۸ ساله 82هم زیبا بود و هم غم انگیز، فقط امیدوارم تعداد مردای فهمیده و صد البته عاشق در جامع ما افزایش یابد بلندبگوووو صلواااات😂😂😂😂😂😂😂
۳ سال پیشسحر
۲۱ ساله 01عالی بود
۳ سال پیش
ایلا
۱۹ ساله 00خیلی چرت بود خدایی نویسنده به دوران رسیده بود