پارت هشتاد و ششم

زمان ارسال : ۲۰۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

چشم که باز کردم داخل بیمارستان بودم. نگاهم به مجید افتاد. سرش روی تختم بود و دستم توی دستش و به خواب عمیقی فرو رفته بود. بی اختیار به یاد زندگی عاشقانه‌‌امان در آن آپارتمان افتادم. چقدر مدت زندگیمان درکنار هم کم بود! بغضم را فرو دادم و دست دیگر‌‌م را ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.