پارت پنجم :

لحظه‌ای مکث کرد و بعد پیش از این‌که او جوابی بدهد گفت:

-‌ تا فردا صبح مجوز کالبدشکافی برات می‌آد.

و بعد در را محکم بست و ماشین را روشن کرد.

پلیس‌ها همراه با آمبولانس و جرثقیلی که تاکسی را حمل می‌کرد رفتند و بعد از آن‌ها مردم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.