پارت پنجم :

ـ باید قوی باشی رها، قوی باش.

حواس رها آن­‌جا نبود. پزشک را دهانی می­‌دید که یک­‌ریز آسمان­ ریسمان می‌بافت. فقط یک هفته دوام آورده بود و باید به خانه برمی‌گشت.

اگر از ارسلان نمی­‌ترسید و هراس ترخیص نشدن از آسایشگاه نبود، قطعاً فریاد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.