داتورا به قلم ساناز لرکی
پارت سوم :
ارسلان جوری رها را نگریست که انگار التماس میکند راستش را گفته باشد انگار با تمام توان امیدوار است که لطفا؛ نکند اینکار را کرده باشی. رها حس بدی داشت. از این مردی که پیش رویش بود و اتفاقا زیادی هم خوشتیپ به نظر میرسید عجیب متنفر بود. تنفر نه از ج ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسما
00رمان تا آخر رایگانه یا قراره بها پرداخته شه؟