پارت یازده

زمان ارسال : ۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

برای یک تاکسی دست تکان دادم. دم شرکت گردن کشیدم تا ماشین یاشار را پیدا کنم اما نبود. با ناامیدی سوار آسانسور شدم و گوشی ام را که داشت زنگ میخورد جواب دادم. مادر بود.

-الو مامان.

- الو سلام مامان.

با بی‌حوصلگی گفتم:

- سلام ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.