پارت هفتاد و چهارم

زمان ارسال : ۱۶۲ روز پیش

***

بعد از کارم خانه رفتم. مادرم آش درست کرده بود. یک قابلامه پر کردم و گفتم:

ـ مامان من اینو می‌‌برم خونه خودم.

مادرم به طرفم آمد و گفت:

ـ بازم می‌‌ری اونجا؟

ـ امشب مجید میاد.

ـ دیشب چرا نیومده بود؟

ـ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید