پارت بیست :

حداقل اشاره ای کنم که کمی آرام تر راه بروند تا امین من را با این وضعیت نبیند.

سعی می کنم به روی خودم نیاورم که امین من را با این وضعیت دیده است اما انگار امین قصد دارد، آبرویم را ببرد.

در حالی که بالای کوه نشسته بودیم و برایمان از فلاسک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.