پارت نهم :

صدای ذوق زده ام را بلند کردم:

-دقیقا سایزمه.

-پس از الان به بعد مال تواِ.

لباس را به دست گرفتم و با یک تشکر از فروشنده از مغازه خارج شدم و به پیاده روی ام ادامه دادم.

ما بین راه نگاهم به جنگل افتاد، یکهو رعد و برقی زد و ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.