اولویت اول به قلم سعیده براز
پارت پانزده :
طاها آرام روی شانه ام می زند و می گوید:
ـ برفین نه تنها دختر عمه امه، بلکه مشوق و همیار اصلی منم هست.
امین لبخندی به هر دوی ما می زند.
ـ سوای این چیزای دیگه، انگار خبرای دیگه ای هم هست!!!
با این حرفش من کاملا سرم را داخل ی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
.
00خوب