اولویت اول به قلم سعیده براز
پارت چهارده :
دایی به آشپزخانه می رود.
ـ پس من تا یه چایی برای خودم می ریزم، آماده شید بریم فرشگاه.
من تا جایی که می توانستم از نگاه کردن به طاها فراری بودم و خیلی سریع برای رفتن آماده شدم.
در فروشگاه برای خودم نایلونی برداشتم و خرید ه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نانا
00عالییییی