پارت نهم :

موهایش به پیشانی اش چسبیده بود ، با کتاب کنار میز مشغول باد زدنش شدم تا کمی خنک شود و لبهای خشک شده اش را پنبه و آب خیس کردم .

برای جوانی اش که این چنین در حال نابودی بود ، اشک ریختم .

تمام سعیم این بود که حال میثم خوب شود به خاطر همین ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.