جهنم احساس به قلم ملیکا کاظمی
پارت هشتم :
مبارزه آغاز میشود. نفس تماشاچیان در سینه حبس شده است. نور زرد چراغهای داخل کارخانه کمجان است، اما کافی. مرد، خشمگینانه مشتهایش را یکی پس از دیگری به قصد درهم کوبیدن آبتین فرود میآورد، اما هیچکدام به هدف نمیخورند. او سعی میکند آبتین را زمین بز ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آیدا
00خوب بود