به زلالی برکه به قلم سعیده براز
پارت ششم :
وقتی برای صحبت و راهنمایی گرفتن به اتاق مدیریت رفتم، هنوز استرس بر من حاکم بود .
-خب خانم این همه نگرانی و اضطراب برای چیه ؟
-شما هم متوجه شدید ؟
و بعد خجالت زده به گلدان های کنار پنجره خیره شدم .
-کاملا . از رفتاتون مشخصه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زینب
10اون معتاد های که شما میگید امید و انگیزه ندارن.منم پسرعموم به قرق روان گردان معتاد شدیدبودحتی زنش با یه بچه طلاق گرفت اما الان بعدسال ها باکمک همسر دومش ترک کرد و باید ببینید چطور بود وچطور شده الان