پارت هفتم :

به یاد نگاه گیرایش که می افتم از شدت هیجان پتو را روی سرم می کشم اما باز هم دست از

خیال بافی برنمی دارم و باز به او فکر میکنم .

خیلی وقت بود که به ظاهرم چندان اهمیت نمی دادم... حتی یک بار عزیز با تشر گفت :

- دختر جان این چه طرز ل ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.