لرد تاریکی به قلم حدیث افشارمهر
پارت دوم :
-هی هی یه چیزی زیر لباسش مخفی کرده.
سرم بیش تر از این توی یقه ی فرم دبیرستان فرو نمی رفت دو قدم عقب رفتم. لوسی انگشتش را دور موهایش تاب داد و درحالیکه آدامس را توی دهن چرخ می داد گفت:
-اوه حالا یکی بره ببینه چی مخفی کرده...شاید چیزی دز ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
محدثه
00عاشق این رمان شدم😍👌🏻من همیشه دنبال همچین رمانی میگشتم پیدا نکردم و الان این دقیقا همون چیزی که انتظار داشتم دستت درد نکنه نویسنده عزیز خسته نباشی