لالایی پاندورا به قلم ساناز لرکی و مرجان فریدی
پارت سوم
زمان ارسال : دیروز
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
میلی نداشتم اما خیار را گرفتم و بلاتکلیف در در دستم گرفتم.
خیره به صفحهی تلوزیون کنار او نشسته بودم و در افکارم دستوپا میزدم.
نمیتوانستم،از مرگ نوه اش چیزی به او بگویم. هنوز به خاطر داشتم که چگونه سوگواری میکند. پس از مرگ تک پسرش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نازی
00واییی خداااا چقدر هیجانننن دارم