پارت سوم

زمان ارسال : دیروز

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

میلی نداشتم اما خیار را گرفتم و بلاتکلیف در در دستم گرفتم.

خیره به صفحه‌ی تلوزیون کنار او نشسته بودم‌ و در افکارم دست‌وپا می‌زدم.

نمی‌توانستم،از مرگ نوه اش چیزی به او بگویم. هنوز به خاطر داشتم که چگونه سوگواری می‌کند. پس از مرگ تک پسرش ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.