مرگ در پاورقی به قلم میلاد سرداری
پارت هجده
زمان ارسال : ۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
هامین ساکت شد و به فکر فرو رفت.
- خب میدونی اوضاع منم خیلی بهتر از تو نیست! جهان خیلی تغییر کرده ولی آدما نه!
تکیه از درخت کند دستش را روی شانه قباد نهاد.
- حالا میتونی خونه مارو ببینی؟ اونجاست! اونی که سقفش سبزه!
سری تکان داد و گفت:
- آری میبینم. زیبا هستند!
- خوشت اومد؟ دوست داری توشو ببینی؟
سری تکان داد کنجکاوانه پرسید:
- اندرونیشان چگونه است؟
- پر از چی