پارت سیصد و پنجم :

با تتمه‌ی توانم دست‌هایش را فشردم و نجوا کردم:
-قبول. هرکاری که می‌خوای بکن. حتی اگه صلاح دونستی، قلب رو نابود کن تا شر آرتمیس از سر همه‌مون کم بشه.
سرش آرام‌آرام روی گردن سمتم سوق خورد. با بغض و چانه‌ای متزلزل نالیدم:
-من همون دوازده سالگی مردم. این نُه سالم قاچاقی زندگی کردم. دیگه مهم نیست برام. هرکاری دوست داری بکن. حق می‌دم بهت اگه نخوای دیگه من رو ببینی. من نه برای تو دختر

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۵۶ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.