پارت دویست و نود و ششم

زمان ارسال : ۲۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

چشم ریز کرد و جوری‌که انگار با خودش سخن می‌گوید، نجوا کرد:
-باید برید بیمارستان معاینه شید تا مطمئن شیم بهتون آسیبی نرسیده. سرگرد رستمی و سروان معینی که فقط بیهوش شده بودن و آسیب جسمی ندیدن. بنده‌های خدا بیشتر دلواپس شما بودن. از اون‌جا که خونه‌ی امن هم لو رفته، منتقل می‌شید به یه خونه‌ی دیگه. خونواده‌تون تو بیمارستان شما رو ملاقات می‌کنن و بعد باید برن پی زندگی خودشون. درک می‌ک

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.