گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت دویست و نود و چهارم
زمان ارسال : ۲۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
نالان سمتِ آشپزخانه راه افتادم و لیوانی را از آب پر کردم. با خوردن مسکن درد را از تن رانده و دوباره به پذیرایی برگشتم. شب قبل چنان مست کرده بودم که اهورا و سپهر من را روی همین کاناپه به حال خودم رها کرده بودند.
نمیخواستم اجازه دهم خاطراتی که با بنیامین در این خانه داشتم سر باز کند و مانند شب قبل حالم خراب شود. تا ساعاتی دیگر قرار بود از این جهنم بروم. بروم و تکلیفِ زندگیام را یکسره