پارت بیست و هشتم

زمان ارسال : ۲۹۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه


ریحان صبح زود از خواب بیدار شد. تمام شب را از درد نخوابیده بود. ۸سکه‌ی تمام ماحصل تمام این حقارت بود
سکه‌ها را روی هم چید و فروریخت. روی هم چید و فروریخت و با خودش اندیشید که چقدر دیگر می‌تواند در این بازی مهلک دوام آورد.
همان‌جا کنار بخاری روی تشکش نشست و به شمایل زیرزمین خیره شد.
با خودش اندیشیدکه دیگر کافی‌ست. مهراد اولین مردی بود که به او دست زده بود و در ورای تمام ای

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ....

    00

    ریحان این کار و شروع کرد که بتونه به آرزوش برسه، الان علاوه بر آرزوش دیگه خودش و هم نداره :))

    ۲ هفته پیش
  • ساناز لرکی | نویسنده رمان

    دقیقا

    ۲ هفته پیش
  • مژگان دلدار

    00

    خیلی قشنگه🥺

    ۲ هفته پیش
  • ماری

    00

    عالی

    ۱ ماه پیش
  • ماری

    00

    عالی

    ۱ ماه پیش
  • مریم گلی

    00

    واقعا احساس مهراد رو به ریحان نمی فهمم اینکه دوست داشتن است یا ترحم ؟ممنون نویسنده جان

    ۱۰ ماه پیش
  • ساناز لرکی | نویسنده رمان

    گل آن است که خود ببوید نه آن‌که عطار بگوید. ایشالله در روند داستان عیان میشه عزیزم

    ۹ ماه پیش
  • نام من فاطمه

    00

    خانم لر کی سلام خسته نباشید رمان عالی انشلاموفق باشید

    ۱۰ ماه پیش
  • ساناز لرکی | نویسنده رمان

    ممنونم عزیزم

    ۹ ماه پیش
  • مرضیه

    00

    این رمان واقعا خیلی خوبع

    ۱۰ ماه پیش
  • ساناز لرکی | نویسنده رمان

    مرسی عزیزم

    ۱۰ ماه پیش
  • syt

    10

    واااااای عالیه خوشم اومد بالاخره یه حرکتی زد بزار مهراد پشت سرش موس موس کنه عوضی عقده ای حالا من تا هفته دیگه چجور صبر کنم! خیلی خوب بود نویسنده جان ممنون بابت پارت جدید

    ۱۰ ماه پیش
  • ساناز لرکی | نویسنده رمان

    چقدر از خوندن پیامت ذوق کردم🥰😘

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.