پارت چهل :

قلبم وایساد
سوفیا خون بالا اورده بود
دلم و انگار یکی داشت فشار میداد
اون بچه معصوم تر از اونی بد که این بلا ها سرش بیاد
ارباب از جاش بلند شد و دوید
انگار همون مردی نبود که همیشه ابهتشو حفظ میکرد
من و خاتون هم دویدیم
سوفیا روی تخت کوچیکش چشم بسته بود
دور دهانش پر خون بود
ولی اثری از رعنا نبود میخواست فرار کنه نه؟
ارباب تو وضعیتی نبود که به فکر رعن

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۵۰ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • معصومه

    00

    خیلی دیر پارت بعدی میاد

    ۲ ماه پیش
  • ایمان

    00

    عالییییئ مثل همیشه

    ۲ ماه پیش
  • سارا

    20

    😐همین قدر؟🤦 ♀️لطفا یکم بیشتر بزارید

    ۲ ماه پیش
  • کتایون

    20

    عالیه ولی فقط چند خط؟؟

    ۲ ماه پیش
  • کتایون

    20

    عالیه ولی فقط چند خط؟؟

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.