پارت بیست و نهم :

آدم وفاداری به نظر می رسید.
محال بود به بابا و الیاس پشت کنه.
من باید یه نفر دیگه رو پیدا می کردم.
یه فرد خیلی خیلی قدرتمند تر از آرکا.
اون فقط یه بادیگارد ناچیز بود.
همین!
نباید با فکر کردن بهش، فقط الکی وقتم رو تلف کنم.
_می خوام برم کلاس زبان.
_اما تو که انگلیسیت فوله.
_می خوام فرانسه یاد بگیرم تا تو سفر بعدیم به مشکل برنخورم.
سر تکون داد.
_اوکی...

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۵۴ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.