پارت هفتم

زمان ارسال : ۱۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

یک لحظه از خجالت سرخ شدم! سرهنگی که هنوز نمی‌‌شناختم و عده‌‌ای غریبه منتظر من بودند! نمی‌‌دانم چرا دلم نخواست آنجا باشم. شاید به این خاطر که دلم نمی‌‌خواست در مرکز توجه باشم اما بهانه‌‌ای برای نرفتن نداشتم. به ناچار جواب دادم:

ـ باشه مامان. آد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.