پارت سی :

در خانه را پشت سر خودش بست و به طرف ماشینش رفت. سهند گفته بود باید یک مدتی از اینجا برود؛ اما زود بر می‌گردد... خیلی زود! گفت وقتی برگردد قطعا ازدواج می‌کنند چون مشکلاتش حل می‌شوند. گفته بود اموالش را که بگیرد قطعا بر می‌گردد و ازدواج می‌کنند. بارها ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.