زندگی را نمی بازم به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت شصت و هفتم
زمان ارسال : ۱۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
در آن گرمای هوا و زیر تابش مستقیم نور خورشید، بدنش یخ بسته بود و پاهای خشکیدهاش بهزحمت از زمین جدا میشد و قدم برمیداشت.
یاد اولین روزهای آشنایی افتاد... روزهایی که میان سرمای استخوانسوز هوا، با هر بار دیدن امیر، وجودش سراسر حرارت میشد و عشق در قلبش شعله میکشید.
بین ردیف قبرها با سنگهای براق مشکی، دو قبر بدون سنگ به چشم میخورد. روی قبرها پوشیده از گل بود و دو پلاک سفی
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
قربون اشکات، زرناز جون ♥ممنون که همراهم هستی و انرژی میدی😘
۲ هفته پیشZarnaz
۲۰ ساله 00نمیشه زنده اش کنی بچم مهوا تنها شد🤧🤧🫣🫣
۲ هفته پیشHoda
00وای جدی جدی امیر رفت؟😥
۲ هفته پیشHoda
00عزیزم خدا رحمتش کنه
۲ هفته پیشساناز
00❤️🤎💚💛🧡🧡💜🩵🩵💙💙❤️💚💛🧡💜🩵
۲ هفته پیشصدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
سانازجوووون... باز شد قلب😂😂 عیبی نداره، همینم قشنگه انرژی میده. ممنون ازت 💚♥💙🤍🥰
۲ هفته پیشماهرخ
10عالی بود چقدر آرش خوبه
۲ هفته پیشصدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
بهبه... یه عضو جدید دیگه تو کامنتا😍😍🥰ممنون ماهرخجون. خوشاومدی به جمعمون♥💚
۲ هفته پیشپرنیا
10من چرا پا بپای حرفای اینا اشک ریختم 😭😭😭واقعا احساسی شدم 🥺🥺دوست نداشتم امیر بمیره
۲ هفته پیشصدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
قربون چشات و اشکات... ببخشید که کامتون تلخ شد.💔🥺
۲ هفته پیشFtm
20زودتر برین پیش مشاور ببینم چه بلایی سرش اومده بوده که اینجوری شد 😭😣💔 حتما یطوریش بوده
۲ هفته پیشصدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
اگه بتونن پیداش کنن! 💔🥺
۲ هفته پیشم.ر
00ای دنیا چه رسم تلخی داره🫣
۲ هفته پیشصدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
واقعا... 💔لحظهای که حس آرش رو موقع دفن امیر مینوشتم خیلی برام سخت بود. احساسات خودم بود وقتی پارسال داداشم فوت شد💔
۲ هفته پیشعسل
۱۷ ساله 00نویسنده ی عزیزم من بعد چند وقت برگشتم 😂 ببخشید قول داده بودم همه جوره حمایتت کنم درسته که نبودم ولی زیر قولم نزدم دیگه برگشتمممم
۲ هفته پیشصدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
خوش برگشتی عسل جون... ممنون از نظراتت😍😍🥰 همراهیتون باعث افتخاره💙💚♥
۲ هفته پیشانا
00بیچاره مهوا ای کاش امیر زنده بود
۲ هفته پیشصدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان
بهبه... اعضای جدید کامنت گذاشتن😍😍😍ممنون ازت آناجون♥♥♥به امید اینکه بقیهی اعضا هم این همکاری و انرژی رو داشته باشن💚💙
۲ هفته پیشپرنیا
10خب دوستان امیر مرده تمااام 😐😐😐😐😐
۲ هفته پیشم
10یعنی دیگه امیدی نیست امیر زنده باشه ؟
۲ هفته پیشعسل
۱۷ ساله 00حداقل امیر تنها کسی بود که تا تهش پشت مهوا بود آخه چرا مرد
۲ هفته پیشFtm
10میشه امیرو برگردونی😢🥺🥲🥺😓🙁
۲ هفته پیش
Zarnaz
۲۰ ساله 00اونجایی که آرش گفت دادشی ما باهم به این دنیا آمدیم ولی چرا رفیق نیمه راه شدی کلی گریه کردم نمیدونم چرا ولی اشک منم خودش امد🤧🤧عالی بود مرسی نگار جونم گل کاشتی مثل همیشه ❤️💜