پارت شصت و ششم

زمان ارسال : ۱۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

دخترک لب‌هایش را جمع کرد و همان‌طور که نگاهش به خیابان بود، سری جنباند.
- نه... کاری ندارم.
دست‌هایش را قفل هم کرده بود و تکیه زده بر صندلی، در خاطراتش غرق بود. تمام روزهای تلخ و شیرینی که با امیر گذرانده بود، مقابل چشمانش صف کشیده بودند. دستش بالا رفت و گردنبند ظریف توت‌فرنگی را لمس کرد، تنها یادگاری که از امیر برایش باقی مانده بود. همزمان با تماس دستش با گردنبند، جای بوسه‌ی ام


دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    واییییییییییی عالی بود مرسی نگار جونم عالی بود❤️❤️اومایگاد حامی خشن میشود😁از آرش خیلی خیلی خوشم میاد خیلی با مرامه😍😍

    ۲ هفته پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    😄😄حامی بدجنس و خشن... 😘😘♥🙏

    ۱ هفته پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    واییییییییییی نگار جونم دیشب تا حالا هرچی میزنم روی رمان هام باز نمی کنه الانم باگوشی ساناز خوندم حذفش کردم دوباره نصب کردم ایشالله درست بشه🤧

    ۲ هفته پیش
  • مریم گلی

    00

    دلم برای دل شکسته مهوا می سوزه و این که امیر زود مرد و نتونست از خودش دفاعی بکنه ،کسی که راضی به عقد دایم بود چطور شد که مهوا رو بدون هیچ دلیلی گذاشت و رفت ،ممنونم نگار جون ♥️🌹

    ۲ هفته پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    ببینیم آرش می‌تونه ازش دفاع کنه... ممنون ازت مریم‌جون♥♥😘

    ۲ هفته پیش
  • Hoda

    10

    واقعا دوتا چک کم بود برات😂

    ۲ هفته پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    😂😂

    ۲ هفته پیش
  • م

    00

    همیشه همین بوده،یه مرد هیچوقت یه زنو درک نمیکنه،راحت عاشق میشن،قول میدن،عهد میشکنن،بعدهم مثلافداکاری میکنن ومیرن ولی یه دختر راحت عاشق میشه ولی هیچوقت فراموش نمیکنه چون تمام هستیشو میزاره پای عشق

    ۲ هفته پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    💔💔💔

    ۲ هفته پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    سانازجون کامنت می‌ذاره، به‌به... 🥰😘😄ممنون عزیزم

    ۲ هفته پیش
  • پرنیا

    00

    آرش دیوانه 😅آره باو ب تخم.. قرار نبوده اتفاقی بیفته ولی چیزی شده که نباید 😐

    ۲ هفته پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    🤭🤭مرسی کاملش کردی 😂😂♥

    ۲ هفته پیش
  • م.ر

    10

    چقدر ارش نمکه 😅

    ۲ هفته پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    خیلی... 😄😉

    ۲ هفته پیش
  • Ftm

    00

    انتظارم اینه که مهوا بقول آرش سق سیا نباشه خودشو جموجور کنه به حال برگرده زندگیشو از نو شروع کنه این دوتا برادرم بدوئن دنبالش نه این والااا😣😫😒☺️

    ۲ هفته پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    امیدوارم انتظارات برآورده بشه😉😄♥

    ۲ هفته پیش
  • Ftm

    00

    نتونسته جلوی خودشو بگیره خلاصه بدقول شده😁😂💔

    ۲ هفته پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    آی از دست امیر بدقول😂😂

    ۲ هفته پیش
  • عسل

    ۱۷ ساله 00

    مهوا برای عزیزاش همه چیو می زاره وسط قلبشو ، عشقشو ، مهربونیشو ، ولی چرا کسی درکش نمی کنه

    ۲ هفته پیش
  • عسل

    ۱۷ ساله 00

    فک میکنم دیگه مهوا تحمل این همه درد رو نداره اون خستس بیشتر از همه چی الان دلش میخواد غماش تموم بشه

    ۲ هفته پیش
  • ساناز

    00

    بی نظیر بی نظیر 💛💙🩵🧡💜💚❤️🤎

    ۲ هفته پیش
  • Ftm

    00

    نمیدونم چرا ولی حسم میگه امیر هنوز زندس و کسی خبر نداره ازش تا خودشو رو کنه و بجنبه اینا عاشق هم میشن فک کنم 🤩🤗🥺😢💔💖❤️

    ۲ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.