پارت دوم

زمان ارسال : ۵۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

چشم تنگ کرد لبش را رو به پایین انحنایی داد:

-بله بفرمایید!

صدای نازک پرسید:

-آقای خسروی؟

تعجبش دو برابر شد با تردید جواب داد:

-بله!

دختر دوباره پرسید:

-ببخشید آقا من با آقا هاویار خسروی کار دارم.
...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.