پارت چهارم

زمان ارسال : ۲۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

حال درخت کهنسال تمام وجودش در ریشه‌هایش بود. او آنقدر از زندگی ناامید شده بود که سال‌ها به سراغ ریشه‌هایش نرفته بود آنها را رها کرده بود تا بمیرند اما، اما ریشه‌ها درخت را رها نکرده بودند.
بی‌صبرانه منتظر لمس کردن ریشه نهال بود اما چنین اتفاقی رخ نداد. نهال تمام شاخه‌های تر خود را از دست داد! او به سختی آسیب دیده بود! برگ‌هایش به تاراج رفتند و قسمتی از ساقه‌اش شکست.
درخت کهنسا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مبینا

    ۲۰ ساله 00

    خیلی قشنگ بود❤️حس خوبی داشت خوندنش

    ۲ روز پیش
  • زهرا

    00

    وااااای چه گشنگ🥹

    ۲ هفته پیش
  • محبوبه

    ۲۵ ساله 00

    داستان های خیلی قشنگیه ممنون

    ۳ هفته پیش
  • میلاد سرداری | نویسنده رمان

    💙🌱

    ۲ هفته پیش
  • اسرا

    00

    خیلی جالب 👏🙏

    ۳ هفته پیش
  • میلاد سرداری | نویسنده رمان

    🙏🙏🙏

    ۳ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.