پارت صد و سی و پنجم

زمان ارسال : ۴۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه

#پارت۱۵۱
متوجه برگشتنش به سمت خودم شدم، قبل از آنکه مچ نگاهم را بگیرد، تلویزیون را نگریستم.
ساکت در جایش نشسته و نگاهم می‌کرد، از سکانس ترسناک پیش رویم که داشت روحی سرگردان، جسم دختری را تسخیر می‌کرد چشم گرفتم و متعجب حنا را نگاه کردم.
اشاره به تخمه‌های در دستش کرد.
- نمی‌شکونی؟
تازه به خود آمدم. خواستم مشتی تخمه بردارم که با خنده گفت:
- چیه اون بالا نشستی، هیجان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.