پارت صد و سی و دوم

زمان ارسال : ۴۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه

در حال جویدن لقمه‌ام بودم که گفتم:
- چه عالی، من هنوز چیزی نخریدم، پس حالت که خوب شد، ممنون می‌شم اگه همراهیم کنی.
موهایش را پشت گوشش فرستاد. دیگر به گذاشتن کلاه یا شالی بر سرش تمایل نداشت و من هم تاکیدی نداشتم.
انگار خودم هم به این باور رسیده بودم که حنای پیش رویم، دیگر به من تعلق دارد و روزی او را به همسری خودم درخواهم آورد.
با اکراه پاسخ داد:
- حتماً، هر زمان خواستی بری

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.