پارت سی و سوم

زمان ارسال : ۵۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

آن روز اولین تغییرها را حس کرده بود. تازه داشت از خودش این سوال را می‌پرسید که چرا دیگر جزیره برایش مثل قبل نیست. هنوز هوا به‌طور کامل روشن نشده بود. خورشید پشت افق دریا پنهان بود اما نورش را سخاوتمندانه ساطع می‌کرد. مدتی بود که خوب نمی‌خوابید و آن روز هم صدای باد بدخلقش کرده بود. از آن وقت از روز که یادآور تمام‌ روزهای تلخش بود متنفر بود. از خانه خارج شد، باد نسبتا سردی می‌وزید و تلألو

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    00

    تواین پارت غمگین غمین نوشته شده چندپارت قبل هم اشتباه نوشتاری داشتید🙏

    ۵ روز پیش
  • میلاد سرداری | نویسنده رمان

    غلط تایپی نیست، منظور خود کلمه‌ی غمین هست.

    ۵ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.