اورینا به قلم سنا فرخی
پارت ششم :
بعد برای چند ثانیه در سکوت به شاخههای رقصان بید خیره شد. سپس خودش را سوی نهال چرخاند و با هیجان لب زد:
- کاش تا شب یلدای امسال بابا رو راضی کنه که خواستگاریم بیان! کاش عرضهاش رو داشته باشه!
نهال اخمی کرد و پاسخ دریا را با لحنی متعجب د ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رها
00قشنگه